در مدح صفوة الدين بانوى شروان شاه - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح صفوة الدين بانوى شروان شاه





  • اين پرده سد دولت و خاقان سكندر است
    بلقيس بانوان و سليمان شه اخستان
    جمشيد پيل تن نه كه خورشيد نيل كف
    در رزم يازده رخ و با دهر ده دله
    ز آن تيغ كو بنفش تر است از پر مگس
    گر چه به خاندانش سلاطين شرف كنند
    زيبد منيژه خادمه ى بانوان چنانك
    بر دست راست و چپ ملكان مادح ويند
    پار آن قصيده گفت كه تعويذ عقل بود
    گر مدح بانوان ز پى سيم و زر كند
    ور جز بقاى بانو و شاه است كام او
    وردى است بر زبان همه كس را به صبح و شام
    يارب به تازگى شرف جاودانش ده
    اميدوار باد به بخت ملك چنانك او سال را به دولت و تاييد ضامن است
    او سال را به دولت و تاييد ضامن است



  • اسكندر دوم كه دوم سد از آن اوست
    كز عدل و دين مبشر مهدى زمان اوست
    كافلاك تنگ مركب انجم توان اوست
    تا نه سپهر و هشت جنان هفت خوان اوست
    منقار كركسان فلك ميهمان اوست
    اين بانوى جهان شرف خاندان اوست
    افراسياب نيزه كش اخستان اوست
    خاقانى از زبان ملك مدح خوان اوست
    و امسال اين قصيده كه هم حرز جان اوست
    زنار كفر خوك خوران طيلسان اوست
    پس داستان سگ صفتان داستان اوست
    وز مدح بانوان همه ورد زبان اوست
    كاسلام تازه از شرف جاودان اوست
    كاميد چرخ پير به بخت جوان اوست نوروز تازه روى ز روى ضمان اوست
    نوروز تازه روى ز روى ضمان اوست


/ 529