در مدح صفوة الدين بانوى شروان شاه - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح صفوة الدين بانوى شروان شاه





  • آن خديجه است كز ارادت حق
    وان زبيده است كز سعادت بخت
    بر سر هشت خلد مجلس او
    روز نو چون كبوتر زرين
    بهر آگين چار بالش اوست
    جود معروف او به آب حيات
    ژاله ى نعمت از هواى سخا
    تخم اقبال در زمين بقا
    گوئى از آتش شهاب فلك
    سهم درگاه او خدنگ وبال
    نور ايمان او خوى خجلت
    وقت توقيع، نوش داروى جان
    بر عدو زهر و بر ولى مهره است
    دولت بانوان نار ظفر
    همت بانوان جواهر سعد
    دولت او كه پيكر شرف است
    همت او كه گوهرى گهر است
    نعش در پاى چار دختر او
    از پى آن پسر كه خواهد بود فال سعد است گفت خاقانى
    فال سعد است گفت خاقانى



  • مال و جان بر پيمبر افشانده است
    بهر كعبه سر و زر افشانده است
    نه فلك هفت اختر افشانده است
    بر زمين پر اخضر افشانده است
    هر پرى كاين كبوتر افشانده است
    خاك بر بخل منكر افشانده است
    بانوى ملك پرور افشانده است
    بانوى عدل گستر افشانده است
    شعله در ديو كافر افشانده است
    بر پلنگان صفدر افشانده است
    بر رخ خلد انور افشانده است
    زان سر كلك لاغر افشانده است
    هر چه آن مار اسمر افشانده است
    بر سر بوالمظفر افشانده است
    بر كلاه برادر افشانده است
    آستين بر دو پيكر افشانده است
    دست بر چار گوهر افشانده است
    زيور هر سه دختر افشانده است
    قرع ها سعد اكبر افشانده است كز نفس مشك اذفر افشانده است
    كز نفس مشك اذفر افشانده است


/ 529