در بي اعتنايى به دنيا - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

خاقانی شروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در بي اعتنايى به دنيا





  • چون ز تبريز رسم سوى هرات
    عقرب از طالع تبريز و رى است
    من چو برجيس ز حوت آمده ام
    گر چه درياست عراق از سفرش
    تشنه لب بر لب دريا چو صدف
    صدفش چشم ندارم ليكن
    عزلتى دارم و امن اينت نعيم
    هيچ درها سوى درها نبرم
    گرچه آتش سرم و باد كلاه نه در هيچ سرى خواهم كوفت
    نه در هيچ سرى خواهم كوفت



  • هم به رى رهگذرى خواهم داشت
    نه ز عقرب ضررى خواهم داشت
    سرطان مستقرى خواهم داشت
    نه اميد گهرى خواهم داشت
    سرو تن پى سپرى خواهم داشت
    از نهنگش حذرى خواهم داشت
    زين دو نعمت بطرى خواهم داشت
    كه نه زين به دررى خواهم داشت
    نه پى تاجورى خواهم داشت نه سر هيچ درى خواهم داشت
    نه سر هيچ درى خواهم داشت


/ 529