مردان علم در میدان عمل جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
و در بيانى واقع بينانه تر آنكه : دستى شيخ را بدار زد كه تقريبا دو قرن است هر بزرگوار مردى در هر طبقه كه پيدا شد - چه در روحانيت و چه در رجال سياسى و غيره - او را به نحوى از انحاء از بين برده و نگذارده اند ملت ايران يا ملل اسلامى از وجود آنگونه علماء و رجال بهره مند گردند.دستى شيخ رابه دار زده كه سيد بهبهانى را گلوله زد، دستى شيخ را به دار زد كه قائم مقام فراهانى را كشته ، دستى شيخ را از بين برد كه مرحوم ميرزا محمد تقى خان اميركبير را در حمام فين كاشان رگ زده همان دست بوده كه مرحوم سيد جمال الدين اسدآبادى را با آن فضاحت دچار ساخته ، همان دست كه مرحوم صنيع الدوله را كشته و تقة الاسلام را در تبريز به دار آويخته و يا درمجلس باغشاه شهدائى از آزاديخواهان فراهم نموده همان دستى كه حتى در سالهاى اخير نهضت شمال و نهضت جنوب را به پا نمود و...در هر حال مى توان در اين رابطه تعبير شريف كاشانى را بيشتر به واقعيت نزديك دانست كه مى نويسد:قصدشان اين بود كه مجازات شيخ فضل الله علنى و آشكار داده شود تا موجب عبرت عموم مردم گردد و كسى را ياراى مخالفت نباشد.زيرا به گفته تقى زاده : (هيچ كس خيال نمى كرد كه مجتهد بزرگى را بكشند ولى حكم اعدام دادند و در ميدان توپخانه به دار زدند... و بالاتفاق همه تصديق كردند كه پايه مشروطيت ايران را از اين عمل شنيع مغرضين و تحريك شدگان به دست اجانب سست كردند.(296)