مردان علم در میدان عمل جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
اما برق ليره هاى طلاى انگليسى هوش از سر شاه برده بود و شاه زير بار نرفت .مشيرالوزاره كاردار ايران در بغداد به دستور شاه حضور ميرزا رسيده از فوايد و منافع انحصار با ايشان گفتگو كرد.هر چه مشيرالوزاره بيشتر در فوايد و منافع آن سخن مى گفت ميرزا زيادتر اصرار در لغو آن مى كرد.ميرزا عاقبت به فرستاده شاه گفت : ((نگذاريد كارتان به آنجا بكشد كه وقتى ملجاء شويد و بخواهيد دست توسل به دامن ملت بزنيد ملت را ديگر دامنى نمانده باشد هنوز تا وقت است دولت را اگر در حقيقت رفع اين غائله ممكن نيست به ملت واگذار كند تا ملت خود در صدد رفع اين غائله برآيد و دولت اگر از عهده جواب بيرون نتواند آمد ملت از جواب حسابى عاجز نيست خصم را از عهده جواب بيرون تواند آمد)).و چون باز مشيرالوزاره ضعف دولت و ملت ايران را در مقابل انگليس به رخ ميرزا كشيد با آنكه مرحوم ميرزا هيچ ادعايى نمى كرد و متانت فوق العاده اى داشت فرمود: اگر دولت از عهده برنيايد من به خواست خدا آنرا بر هم مى زنم .(308)