مردان علم در میدان عمل جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
سيد محمد سلطان آبادى : براى كله پاچه استخاره مى كنى ؟ و ديگر شيخ مذكور آخوند ملافتحعلى نقل مى كند: در خدمت سيد محمد باقر سلطان آبادى به زيارت حضرت سيدالشهداء عليه السلام مشرف شدم يكروز از اول طلوع صبح خدمت ايشان مشغول دعا و زيارت و نماز بودم تا اينكه ظهر نزديك شد عرض كردم اجازه بدهيد كه من به زيارت حضرت ابوالفضل (ع ) مشرف شوم و از آنجا بروم منزل چيزى بخورم و بعد بخوابم تا رفع كسالت شود فرمودند من هم چنين خيالى دارم ولكن شما هر چه خواستيد ميل كنيد من مرخص شدم و پس از زيارت حضرت عباس عليه السلام طرف منزل آمدم وقتى به صحن مطهر حضرت سيدالشهداء عليه السلام رسيدم قصد كردم آب كله پاچه بخورم پس ايستادم و استخاره نمودم براى كله و پاچه ميخواستم دانه هاى تسبيح را بشمارم كه يك مرتبه سيد اعلى الله مقامه در پشت سر من رسيدند و به گوش من به زبان عربى فرمودند بر كله و پاچه استخاره مى كنى ؟ اين را گفتند و رفتند من متحير ماندم كه آقا هيچوقت نديده بودند كه كله پاچه مى خورم و نه در بازار كله و پاچه بودم كه از قرينه بدانند آخر بدون خوردن كله پاچه فكر كنان به منزل آمدم و در همين فكر نشسته بودم كه سيد مرحوم وارد شدند و خنديدند سپس فرمودند: من دوست ندارم كه شما از اين غذاهاى بازار را بخوريد كه چشمهاى فقرا بر آنها مى افتد و نمى توانند بخورند.من عرض كردم آقا شما از كجا دانستيد كه من مى خواهم كله پاچه بخورم ؟ فرمود:((الم تعلم ان المؤمن يكاد يعلم الغيب و ينظر بنور الله )).يعنى آيا نمى دانى كه نزديك است مؤمن مطلع بر غيب باشد و مى بيند به نور خدا.جناب شيخ مى گويد: چنان هيبتى از كلامشان بر من عارض شد كه نتوانستم ديگر چيزى بپرسم آن وقت با من صحبتهاى ملاطفه آميز فرمودند تا آن حالت از من برطرف شد سپس غذائى كه براى آقا آورده بودند من هم در آن شركت كردم .(366)