ترجمه تفسیر المیزان جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 9

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 108




  • وقيت بنفسى خير من وطى‏ء الحصا
    محمد لما خاف أن يمكروا به
    و بت اراعيهم متى ينشروننى
    و بات رسول اللَّه فى الغار آمنا
    اقام ثلاثا ثم زمت قلائص
    قلائص يفرين الحصا اينما تفرى «1»



  • و من طاف بالبيت العتيق و بالحجر
    فوقاه ربى ذو الجلال من المكر
    و قد وطنت نفسى على القتل و الاسر
    هناك و فى حفظ الاله و فى ستر
    قلائص يفرين الحصا اينما تفرى «1»
    قلائص يفرين الحصا اينما تفرى «1»



و «2» الدر المنثور همين ابيات را با مختصر تفاوتى از حاكم از على بن الحسين (ع) نقل كرده است «3».

در تفسير عياشى از زراره و حمران از ابى جعفر و ابى عبد اللَّه (ع) روايت كرده كه در ذيل جمله" خَيْرُ الْماكِرِينَ" فرمود: رسول خدا (ص) از قومش بلا و ستم فراوانى ديد، حتى كار را به اينجا رساندند كه در حال سجده رحم گوسفندى را بر روى او انداختند، دخترش نزد او آمد و او هم چنان در سجده بود و آن رحم را از روى آن جناب برداشت، و كثافات را از او پاك كرد.

رسول خدا (ص) اين ستم‏ها را تحمل نمود تا آنكه خداوند او را به آرزوها و آنچه كه دوست مى‏داشت رسانيد، آرى، در جنگ بدر همراه او از سوارگان بيش از يك سوار نبود، ولى در فتح مكه دوازده هزار نفر در ركابش بودند، حتى ابو سفيان و ساير مشركين آن روز به استغاثه درآمدند ... «4»

(1) با جان خود حفظ كردم بهترين كسى را كه بر زمين قدم نهاد و بهترين كس را كه دور خانه كعبه و حجر اسماعيل طواف كرد محمد (ص) وقتى ترسيد مبادا نيرنگى به او بزنند پروردگار ذو الجلال من او را از مكر (دشمن) حفظ كرد و من (در بسترش) خوابيدم و مراقب دشمنان بودم كه كى مرا پاره پاره مى‏كنند در حالى كه خود را براى كشته شدن و اسير گشتن آماده كرده بودم رسول خدا (ص) در غار با ايمنى و آرامش بيتوته كرد آرى، در غار و در حفظ خدا و پوشش او بود سه روز ايستاد، آن گاه (برايش) مهار شد شترانى پليد پا، شترانى كه به هر سو به راه مى‏افتادند بيابان را قطع مى‏كردند.

(2) امالى طوسى ج 2 ص 78

(3) الدر المنثور ج 3 ص 180

(4) تفسير عياشى ج 2 ص 54 ش 43

/ 565