ترجمه تفسیر المیزان جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 135مىشود، و در مصارفى كه خدا معلوم كرده تقسيم مىشود، و چهار پنجم ديگر اگر غنيمت است در ميان لشكريان تقسيم و اگر غير آن است به صاحبش رد مىشود، و در ميان آنان به شش سهم تقسيم مىشود: سهمى براى خدا، سهمى براى رسول خدا (ص)، سهمى براى ذى القربى، سهمى براى يتيمان، سهمى براى مسكينان و سهمى براى درماندگان در سفر، آن گاه سهم خدا و رسول خدا (ص) را به وراثت به جانشين او مىدهند. پس زمامدارى كه جانشين پيغمبر است سه سهم مىبرد دو سهم از خدا و رسولش و يك سهم از خودش، پس به اين حساب نصف تمامى خمس به او مىرسد، و نصف ديگر آن طبق كتاب و سنت در ميان اهل بيت او سهمى به يتيمان و سهمى به مسكينان ايشان و سهمى به سادات درمانده در سفر داده مىشود، آن قدر كه كفاف مخارج يك سال ايشان بكند. و اگر چيزى باقى ماند آن نيز به والى داده مىشود، و اگر به همه آنان نرسيد و يا اگر رسيد كفاف مخارج يك سال ايشان را نكرد والى (زمامدار) بايد از خودش بدهد تا همه براى يك سال بى نياز شوند. و اگر گفتيم: بايد از خودش بدهد براى اين است كه اگر زياد مىآمد او مىبرد. و اينكه خداوند خمس را مخصوص اهل بيت رسول خدا (ص) كرد و به مسكينان و درماندگان در سفر از غير سادات نداد براى اين است كه عوض خمس به آنان صدقات را داد، چون خداوند مىخواهد كه آل محمد (ع) بخاطر قرابتى كه با آن حضرت دارند منزه و محترم باشند، و به چرك (زكات) مردم محتاج نشوند، لذا خمس را تا حدى كه رفع نيازشان را بكند براى آنان قرار داد تا به ذلت و مسكنت نيفتند، و اما صدقه دادن خود سادات به يكديگر عيبى ندارد.و اين كسانى كه خداوند خمس را برايشان قرار داده خويشاوندان رسول خدا (ص) و همانهايند كه در آيه" وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ" از آنان ياد كرده، و ايشان فرزندان عبد المطلب از ذكور و اناث مىباشند، و احدى از خاندانهاى قريش و ساير تيرههاى عرب جزو آنان نيستند. و همچنين موالى اهل بيت (ع) نيز در اين خمس سهمى ندارند، صدقات مردم براى موالى ايشان حلال است، و موالى با ساير مردم يكسانند.و كسى كه مادرش از بنى هاشم و پدرش از ساير دودمانهاى قريش باشد زكات و ساير صدقات بر او حلال است، و از خمس چيزى به او نمىرسد، براى اينكه خداى تعالى مىفرمايد:" ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ- ايشان را به نام پدرانشان بخوانيد" «1».