ترجمه تفسیر المیزان جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 191" وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ" فرموده: بعضى از خويشاوندان در ارث بردن اولاى از بعضى ديگرند، چون به ميت نزديكترند، و هر كه به ميت نزديكتر است در ارث بردن سزاوارتر است. آن گاه امام (ع) فرمود: مادر ميت و برادر و خواهر مادريش و پسرش اولى و نزديكترند به او، آيا مادر به ميت نزديكتر از برادران و خواهرانش نيست «1».و نيز در همين كتاب از ابن سنان از ابى عبد اللَّه (ع) روايت كرده كه فرمود:وقتى كه عثمان بن عفان با على بن ابى طالب (ع) در ارث مردى كه مىميرد و داراى عصبه نيست و ليكن خويشاوندى دارد كه از او ارث نمىبرند اختلاف كردند، و عثمان گفت ميان خويشاوند فريضهاى نيست. حضرت در پاسخش فرمود: ارثش مال خويشاوندش است، براى اينكه خداى تعالى مىفرمايد:" وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ" عثمان گفت: من ميراثش را به بيت المال مسلمين مىدهم، و احدى از خويشاوندانش ارث نمىبرند «2».مؤلف: روايات وارده از ائمه اهل بيت (ع) در اينكه قول به عصبه باطل است و استنادشان به آيه مزبور بسيار است.و در الدر المنثور است كه طيالسى، طبرانى، ابو الشيخ و ابن مردويه از ابن عباس روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا (ص) ميان اصحابش عقد اخوت برقرار نمود، و بعضى از ايشان از بعضى ديگر ارث بردند، تا آنكه آيه" وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ" نازل شد، و از آن ببعد اين نوع ارث بردن را ترك كردند، و تنها به ملاك نسب از يكديگر ارث مىبردند «3».و در كتاب معانى الاخبار به سند خود بطور رفع از موسى بن جعفر (ع) روايت مىكند كه در آن مناظرهاى كه با هارون كردند، هارون عرض كرد: پس به چه مناسبت ادعا مىكنيد كه از رسول خدا (ص) ارث بردهايد، با اينكه با بودن عمو پسر عمو ارث نمىبرد، و رسول خدا (ص) در موقعى كه از دنيا مىرفت ابو طالب قبلا از دنيا رفته بود، و عمويش عباس زنده بود و با زنده بودن عباس على (ع) ارث نمىبرد- تا آنجا كه امام مىفرمايد به او گفتم: رسول خدا (ص) به كسى كه مهاجرت نكرده بود ارث