ترجمه تفسیر المیزان جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 222اينكه من جوانى كم سن هستم و ممكن است از من تقاضاى قضاوت و داورى كنند و من نمىدانم چگونه جواب دهم؟ حضرت فرمود: هيچ چارهاى نيست مگر اينكه يا تو آن را ببرى و يا خود من. عرض كردم: اگر چارهاى نيست من مىبرم. فرمود: به راه بيفت كه خداوند زبانت را محكم و دلت را هدايت مىنمايد. آن گاه فرمود: برو و آيات را بر مردم بخوان «1».چيزى كه در اين روايت باعث سوء ظن آدمى نسبت به آن است اين است كه در آن لفظ" يمن" آمده با اينكه از واضحات الفاظ خود آيه است كه بايد آن را در روز حج اكبر در مكه بر مردم مكه بخوانند، مكه كجا، يمن و اهل آن كجا؟ و گويا عبارت روايت" بسوى مكه" بوده و براى اينكه مشتمل بر داستان قضاوت بوده خواستهاند آن را تصحيح كنند" بسوى مكه" را برداشته و بجايش" بسوى يمن" گذاشتهاند.و در الدر المنثور است كه احمد و نسايى و ابن منذر و ابن مردويه از ابى هريره روايت كردهاند كه گفت: من با على (رضى اللَّه عنه) بودم آن موقعى كه رسول خدا (ص) روانهاش كرد، رسول خدا (ص) او را با چهار پيغام فرستاد:اول اينكه ديگر هيچ برهنهاى حق ندارد طواف كند، دوم اينكه بجز امسال، ديگر هيچگاه مسلمانان و مشركين يك جا جمع نخواهند شد، سوم اينكه هر كس ميان او و رسول خدا (ص) عهدى هست عهدش تا سرآمد مدتش معتبر است، چهارم اينكه خدا و رسولش از مشركين بيزارند «2».مؤلف: اين معنا به چند طريق و با عبارات مختلفى از ابى هريره نقل شده- بطورى كه خواهد آمد- و متن آن خالى از اشكال نيست، و از همه آنها آن طريقى كه متنش متينتر است همين طريق است.و نيز در آن كتاب آمده كه احمد و نسايى و ابن منذر و ابن مردويه از ابى هريره روايت كردهاند كه گفته است: من در آن موقعى كه رسول خدا (ص) على را بسوى اهل مكه روانه كرد تا آيات برائت را بر آنان بخواند با او بودم، و دو تايى با هم جار مىزديم به اينكه كسى داخل بهشت نمىشود مگر مؤمن، و كسى حق ندارد برهنه در اطراف خانه طواف كند، و هر كس كه ميان او و رسول خدا (ص) عهدى است اعتبار عهدش و مدت آن چهار ماه است، و بعد از گذشتن چهار ماه خدا و رسولش از همه مشركين بيزار است، و بجز امسال