ترجمه تفسیر المیزان جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 229زبان فارسى بگويند سى، چهل آيه است، نه اينكه عدد واقعى حتى خرده آن را هم معلوم كنند.و جهت اينكه على (ع) را هم همراه او كرد اين بود كه مىخواست سنت عرب را رعايت كرده باشد، چون عرب وقتى مىخواست پيمانى را لغو كند مىبايست اين عمل را يا شخص طرف معاهده انجام دهد، و يا يكى از خاندان او. لذا با اينكه ابو بكر امير الحاج بود و در پست خود باقى بود على مامور اين كار شد، تا هم سنت نامبرده رعايت شود، و هم ابو بكر او را كمك كند، هم چنان كه مىبينيم ابو بكر به كاركنان خود كه يكى از آنها ابو هريره است مىگفت تا او را كمك كنند «1».وى سپس اضافه مىكند: شيعه اين پيشامد ساده را بر حسب عادتى كه دارند بزرگ كرده، و چيزهاى ديگرى را هم كه نه روايت صحيحى بر طبق آن وارد شده و نه دليل منطقى آنها را تاييد مىكند بر آن افزوده و داستان را دليل بر افضليت على (ع) از ابى بكر گرفته و گفتهاند:" رسول خدا (ص) ابى بكر را از ماموريت تبليغ برائت عزل كرد، چون جبرئيل پيغام آورده بود كه رفتن ابى بكر صحيح نيست، زيرا اين رسالت را جز خودت و يا يكى از خاندانت نبايد ابلاغ كند" شيعه پا را از مساله برائت هم فراتر گذاشته و پيام جبرئيل را عام و شامل تمامى احكام دين گرفتهاند.با اينكه اخبار داله بر تبليغ احكام و جهاد در راه حمايت و دفاع از دين و وجوب آن بر همه مسلمانان به حد استفاضه است (يعنى بسيار زياد است) و اين اخبار همه دلالت دارند بر اينكه تبليغ احكام دين فريضه است نه فضيلت. از آن جمله كلام رسول خدا (ص) در حجة الوداع است كه در برابر هزاران نفر فرمود:" الا فليبلغ الشاهد الغائب- آگاه كه بايد حاضرين به غائبين برسانند" و اين كلام در صحيح بخارى و مسلم و غير آن دو مكرر روايت شده. و در بعضى از روايات كه از ابن عباس نقل شده دارد كه وى گفت:" به آن خدايى كه جان من به دست اوست اين كلام وصيت آن حضرت به امت خود بود ..."و از آن جمله نيز كلام آن حضرت است كه فرمود:" بلغوا عنى و لو آية- از طرف من به مردم برسانيد هر چند يك آيه را" بخارى در صحيح خود و ترمذى آن را روايت كردهاند. و اگر غير اين بود و چنين سفارشاتى صادر نمىشد و مردم مامور به تبليغ نمىبودند، اسلام اينطور كه اكنون در دنيا منتشر گشته انتشار نمىيافت.بعضى از شيعيان از اين نيز تجاوز كرده و بطورى كه شنيده مىشود خيال كردهاند