ترجمه تفسیر المیزان جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 9

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 244

بخاطر كينه‏اى كه با آن حضرت داشتند بر مردم وتير تاختند.

در همان شب از خزاعه، عمرو بن سالم سوار شد و خود را به مدينه رسانيد و ماجرا را در ضمن اشعار «1» زير به اطلاع رسول خدا (ص) رسانيد:




  • يا رب «2» انى ناشد محمدا
    قد كنتم ولدا و كنا والدا
    فانصر هداك اللَّه نصرا اعتدا
    فيهم رسول اللَّه قد تجردا
    فى فيلق كالبحر يجرى مزبدا
    و نقضوا ميثاقك المؤكدا
    و زعموا أن لست أدعوا احدا
    هم بيتونا بالوتير هجدا
    و قتلونا ركعا و سجدا «3»



  • حلف ابينا و ابيه الا تلدا
    ثمت أسلمنا فلم ننزع يدا
    و ادع عباد اللَّه ياتوا مددا
    إن سيم خسفا وجهه تربدا
    ان قريشا اخلفوك الموعدا
    و جعلوا لى فى كداء رصدا
    و هم اذل و اقل عددا
    و قتلونا ركعا و سجدا «3»
    و قتلونا ركعا و سجدا «3»



رسول خدا (ص) فرمود: اى عمرو بن سالم يارى شدى، پس چيزى نگذشت كه ابر سياهى در آسمان حركت كرد، حضرت فرمود: اين ابر گواهى مى‏دهد به يارى بنى كعب (و بنا به نسخه سيرة النبى اين ابر استهلال مى‏كند يعنى مى‏بارد يا صدا مى‏كند) آن گاه مردم را فرمان جهاد داد و به آنان نفرمود كجا لشكر مى‏كشد تا خبر به گوش دشمن نرسد و از خدا خواست تا قريش را از خبر وى بى اطلاع بگذارد تا او بتواند به ناگهانى به سرزمين‏

(1) به علت اغلاط زياد در الدر المنثور، اين اشعار از سيره ابن هشام نقل مى‏شود.

(2) در الدر المنثور" اللهم" است.

(3) پروردگارا! من محمد (ص) را سوگند مى‏دهم به آن سوگندى كه پدران ما و پدر بزرگوار او به آن سوگند قسم مى‏خوردند.

(شاعر، رسول خدا و يارانش را خطاب نموده و مى‏گويد:) آن روزى كه شما فرزند بوديد ما پدر بوديم آن گاه مسلمان شديم و دست از بيعت خود برنداشتيم پس يارى كن يارى مهياتر و آماده‏ترى (خدا هدايتت كند) و بندگان خدا را بخوان تا به مدد آيند در حالى كه پيغمبر خدا در ميان آنان تنها باشد كه اگر بخواهند ايشان را خوار كنند چهره‏اش متغير شده و گرفته مى‏شود در يك لشكر گرانى كه مانند دريايى كه كف مى‏كند، جريان داشته و سير مى‏كند، قريش با تو خلف وعده كردند و معاهده مؤكد ترا شكستند و براى من در كداء كمين كردند و گمان بردند كه من كسى را نخواهم خواند (بيارى نخواهم طلبيد) در حالى كه آنان خوارترند و در شماره كمترند، آنان در وتير بر ما در حالى كه خوابيده بوديم شبيخون زدند و ما را در حالى كه در ركوع و سجده بوديم كشتند.

/ 565