ترجمه تفسیر المیزان جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 9

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 29

به دنبال قافله و اموال آن به راه بيفتند، و يا با لشكر قريش مصاف دهند مشورت كرد.

ابو بكر برخاست و عرض كرد: يا رسول اللَّه اين لشكر، لشكر قريش است، همان قريش متكبر كه تا بوده كافر بوده‏اند، و تا بوده با عزت و قدرت زندگى كرده‏اند، علاوه، ما از مدينه كه بيرون شديم براى جنگ بيرون نشديم، و از نظر قوا و اسلحه آمادگى نداريم. و در حديث ابى حمزه دارد كه وى گفت: من اين راه را بلدم، عدى (بطورى كه مى‏گويد) در فلان جا قافله قريش را ديده، اگر اين قافله راه خود را پيش گيرند ما نيز راه خود را پيش گيريم درست بر سر چاه بدر به يكديگر مى‏رسيم. حضرت فرمود: بنشين، ابو بكر نشست.

عمر برخاست، او نيز كلام ابو بكر را تكرار كرد و همان نظريه را داد، به او نيز فرمود بنشين، عمر نشست.

بعد از او، مقداد برخاست و عرض كرد: يا رسول اللَّه اين لشكر، لشكر قريش متكبر است، و ليكن ما به تو ايمان آورده و تو را تصديق نموده‏ايم، و شهادت داده‏ايم بر اينكه آنچه كه تو آورده‏اى حق است، به خدا سوگند اگر بفرمايى تا در زبانه‏هاى آتش پر دوام چوب درخت غضا برويم و يا در انبوه تيغ هراس درآييم درمى‏آييم و تو را تنها نمى‏گذاريم، و ما آنچه را كه بنى اسرائيل در جواب موسى گفتند كه:" تو و پروردگارت برويد ما اينجا نشسته‏ايم" در جوابت بر زبان نمى‏آوريم، بلكه مى‏گوييم: آنجا كه پروردگارت امر كرده برو ما نيز همراه تو مى‏آييم، و در ركابت مى‏جنگيم، رسول خدا (ص) در مقابل اين گفتارش جزاى خيرش داد.

سپس فرمود: مردم شما رأى خود را بگوييد، و منظورش از مردم انصار (اهل مدينه) بود، چون عده انصار بيشتر بود، علاوه، انصار در بيعت عقبه (ما بين مكه و منا) گفته بودند: ما در باره تو هيچ تعهدى نداريم تا به شهر ما (مدينه) درآيى، وقتى بر ما وارد شدى البته در ذمه ما خواهى بود، و از تو دفاع خواهيم كرد، هم چنان كه از زنان و فرزندان خود دفاع مى‏كنيم.

رسول خدا (ص) فكر مى‏كرد منظور ايشان در آن بيعت اين بوده باشد كه ما تنها در شهرمان از تو دفاع مى‏كنيم، و اما اگر در خارج مدينه دشمنى به تو حمله‏ور شد ما در آن باره تعهدى نداريم.

چون چنين احتمالى را مى‏داد خواست تا ببيند آيا در مثل چنين روزى هم او را يارى مى‏كنند يا خير، لذا از ميان انصار سعد بن معاذ برخاست و عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد اى رسول خدا! گويا منظورت ما انصار است.

فرمود: آرى.

/ 565