ترجمه تفسیر المیزان جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 391ابن عباس سپس اضافه مىكند: رسول خدا (ص) و ابو بكر سه روز تمام در غار بودند و تنها على بن ابى طالب و عامر بن فهيره با ايشان ارتباط داشتند. عامر برايشان غذا مىآورد و على (ع) تجهيزات سفر را فراهم مىنمود. على (ع) سه شتر از شتران بحرين خريدارى نمود و مردى راهنما براى آنان اجير كرد. پس از آنكه پاسى از شب سوم گذشت على (ع) شتران و راهنما را بياورد. رسول خدا (ص) و ابو بكر هر يك بر راحله و مركب خويش سوار شده بطرف مدينه رهسپار گرديدند. در حالى كه قريش بهر سو در جستجوى آن جناب شخصى را گسيل داشته بودند «1».و نيز در همان كتاب آمده كه ابن سعد از ابن عباس و على (ع) و عايشه (دختر ابو بكر) و عايشه دختر قدامه و سراقة بن جعشم- روايات نامبردگان درهم داخل شده- روايت كرده كه گفتهاند: رسول خدا (ص) وقتى از منزل بيرون مىآمد كه قريش در خانه آن جناب نشسته بودند لا جرم مشتى از ريگ زمين برداشت و بر سر آنان پاشيد در حالى كه مىخواند:" يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ...". آن گاه از ميان آنان گذشت.يكى از آن ميان گفت: منتظر چه هستيد؟ گفتند: منتظر محمديم گفت: به خدا قسم او از ميان شما عبور كرد و رفت. گفتند: به خدا سوگند ما او را نديديم، آن گاه در حالى كه خاكها را از سر خود مىتكاندند برخاستند. از آن سو رسول خدا (ص) با ابو بكر به غار ثور رفته، داخل آن شدند، و پس از ورود ايشان عنكبوتها به در آن غار تار تنيدند.قريش با فعاليت هر چه تمامتر به جستجويش برخاستند، و سرانجام به در غار رسيدند، در آنجا يكى به ديگرى مىگفت: اين تار عنكبوتى كه من مىبينم آن قدر كهنه است كه گويا قبل از تولد محمد در اينجا تنيده شده «2».و در كتاب اعلام الورى در باره اينكه سراقة بن جعشم چه نحوه ارتباطى با رسول خدا (ص) داشت، و در اينكه آيا او از دشمنان بوده و يا از صحابه چنين گفته است:آنچه كه در بين عرب معروف شده و هر جا مىنشينند چه در اشعار و چه در محاورات خويش مىگويند و انتشار مىدهند، اين است كه سراقه از مكه بقصد كشتن رسول خدا (ص) بيرون آمد و او را تعقيب كرد تا شايد با كشتن آن جناب در ميان قريش افتخارى بدست آورد، و هم چنان در تعقيب بود تا آن جناب را پيدا نمود، آن قدر نزديك شد كه