ترجمه تفسیر المیزان جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 9

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 421

در ميان اين چند وجهى كه براى علت تغيير سياق آيه ذكر شده، وجه آخرى از همه موجه‏تر و بهتر است، الا اينكه اجراى آن در ابن السبيل خيلى صاف و دلچسب نيست و آن را يكى از مصاديق سبيل اللَّه گرفتن هم درست نيست، زيرا آن سه تاى ديگر هم مصداق سبيل اللَّه هستند.

حال ممكن است كسى بگويد:" غارمين" و" ابن السبيل" كه بر سرشان نه حرف" فى" آمده و نه" لام" معطوفند به آن چهار موردى كه مجرور به لام هستند، آن گاه با وجه اول از اين چند وجه به آن معنايى كه ما برايش كرديم ترتيب مصارف هشتگانه را توجيه نموده، و با وجه آخرى علت دگرگونى سياق را در الرقاب و سبيل اللَّه توجيه كند.

و اينكه در ذيل آيه فرمود:" فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ" اشاره است به اينكه زكات فريضه‏اى است واجب كه بر اساس علم و حكمت تشريع شده، و قابل هيچ گونه تغييرى نيست. و بعيد نيست كه فريضه بودنش مربوط به اصل تشريعش نباشد، بلكه مربوط باشد به تقسيمش به اقسام هشتگانه، و اين احتمال را سياق آيه تاييد مى‏كند، زيرا غرض در آيه، تقسيم مصارف آن است نه اصل تشريعش، بهمين جهت مناسبتر اين است كه جمله" فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ" هم اشاره به اين باشد كه تقسيم شدنش به اصناف هشتگانه امرى است مفروض از ناحيه خداى تعالى، و بخاطر دلخواه منافقين و با خرده‏گيرى‏شان از رسول خدا (ص) تغيير و تبديل نمى‏پذيرد.

از همين جا بخوبى روشن مى‏گردد كه آيه شريفه بدون اشاره به اين معنا نيست كه اصناف هشتگانه هميشه سهم خود را مى‏برد، و اين تقسيم اختصاص به زمان معينى ندارد، پس، اينكه بعضى از مفسرين «1» گفته‏اند:" مؤلفة قلوبهم مردمى اشراف و معاصر رسول خدا (ص) بوده‏اند كه آن جناب با دادن سهمى از صدقات دلهايشان را متمايل به اسلام نمود، و اما بعد از آن حضرت و غلبه اسلام بر ساير اديان ديگر حاجتى به اين نوع از تاليفات نيست" حرف فاسدى است، و حاجت نبودن به آن را به هيچ وجه قبول نداريم.

" وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ" كلمه" اذن" به معناى" گوش" است. و اگر منافقين رسول خدا (ص) را" گوش" ناميده‏اند، منظورشان اين بود كه هر حرفى را مى‏پذيرد و به حرف هر كس گوش‏

(1) مجموعة من التفاسير ج 3 ص 145

/ 565