ترجمه تفسیر المیزان جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 434فرستاد و به آن جناب گفت: اى محمد! مردى از منافقين نمامى مىكند و مطالب تو را براى منافقين مىبرد. رسول خدا (ص) پرسيد او كيست؟ گفت: مرد سياه چهرهاى است كه سرش پر مو است، با دو چشمى نگاه مىكند كه گويى دو تا ديگ است، و با زبان شيطان حرف مىزند.رسول خدا (ص) او را صدا زد و او قسم خورد كه من چنين كارى نكردهام. حضرت فرمود: من از تو قبول كردم، ولى تو ديگر اينكار را مكن. آن مرد دوباره نزد رفقاى خود برگشت و گفت: محمد مردى دهنبين است، خدا به او خبر داده بود كه من عليه او سخن چينى مىكنم و اخبار او را براى شماها مىآورم و او از خدايش قبول كرده بود، ولى وقتى من گفتم كه من چنين كارى را نكردهام، از من هم قبول كرد.و بدين جهت خداوند اين آيه را نازل كرد:" وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ" يعنى خدا را در آنچه به او مىگويد تصديق مىكند و حرفهاى شما را هم در آنچه عذر مىآوريد مىپذيرد، ولى در باطن تصديق ندارد، و براى مؤمنين ايمان مىآورد و از آن مؤمنين آن كسانى هستند كه به زبان اقرار به ايمان مىكنند و ليكن اعتقادى به گفته خود ندارند «1».مؤلف: نزديك به اين معنا روايت ديگرى است كه در نهج البيان «2» از امام صادق (ع) نقل شده.و در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم از سدى روايت كرده كه گفت: عدهاى از منافقين كه در آنها جلاس بن سويد بن صامت، جحش بن حمير و وديعة بن ثابت نيز بودند خواستند كه بر رسول خدا (ص) شبيخون بزنند، بعضى از آنها بعضى ديگر را منع كردند و گفتند: مىترسيم او خبردار شود و قبل از اينكه شما او را از بين ببريد او شما را از بين ببرد. بعضى از آنها گفتند: محمد گوش است، ما برايش قسم مىخوريم باور مىكند و ما را تصديق مىنمايد، بدين جهت اين آيه نازل شد:" وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ ..." «3».و در تفسير عياشى از حماد بن سنان از امام صادق (ع) نقل شده كه گفت:من مىخواستم سرمايهاى به فلانى بدهم تا به يمن برود، نزد ابى جعفر (ع) رفته عرض