ترجمه تفسیر المیزان جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 442سوره را" و در هر حال معنى ندارد.بعضى «1» ها از اشكال اول چنين جواب دادهاند كه جمله" يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ ..." انشايى است در صورت خبر، و معنايش انشاء است نه خبر، و آن اين است كه منافقين بايد بترسند از اينكه سورهاى برايشان نازل شود ...ليكن اين وجه ضعيف است، چون هيچ دليلى بر آن نيست، علاوه بر اينكه ذيل آيه با اين وجه نمىسازد، زيرا معنا ندارد بفرمايد:" منافقين بايد از چنين و چنان بترسند، بگو استهزاء كنيد كه خدا آنچه را كه از آن مىترسيد بيرون خواهد افكند" يعنى آنچه را كه واجب شد كه از آن بترسيد افشاء خواهد كرد، و اين هيچ معنايى ندارد.بعضى «2» ديگر گفتهاند: منافقين از روى استهزاء اظهار ترس مىكردند، نه اينكه جدا بترسند.لازمه اين جواب اين است كه منافقين نسبت به فاش نشدن كفر و فسق درونيشان اطمينان داشتند، و اين چيزى نيست كه انسان نسبت به آن اطمينان پيدا كند كه احدى نمىتواند بر آنها اطلاع يابد. علاوه بر اين، قرآن اين حرف را تكذيب نموده و در آيات بيشمارى داستانهايى از منافقين نقل مىكند كه كفر و فسق و نقشههاى شومشان را از ترس بر ملا شدن سخت در پنهان داشتن آن سعى مىكردهاند، مانند آيات سوره بقره و سوره منافقين و غير آن دو.آرى، منافقين چون مىديدند اسرارشان يكى پس از ديگرى فاش مىشود يقينا از فاش شدن آن بيم داشتهاند، و معنا ندارد كه نسبت به آن اطمينان داشته باشند كه الى الابد احدى بدانها راه نمىيابد، و اگر اظهار ترس مىكردهاند بمنظور استهزاء بوده، چطور چنين چيزى ممكن است با اينكه خداى تعالى مىفرمايد:" يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ" «3».بعضى «4» ديگر از اين اشكال چنين جواب دادهاند: اكثر منافقين در باره دعوت رسول خدا (ص) در شك بودند- نه اينكه يقين به دروغ بودن آن داشتند- و اين عده احتمال مىدادند كه سورهاى نازل شود و مردم را از منويات ايشان خبردار كند، و اين ترس و هراس كه از ايشان نقل شده خود اثر طبيعى شك و ترديد است، زيرا اگر يقين مىداشتند به اينكه رسول خدا (ص)، رسول خدا نيست و از ناحيه خدا آيهاى نازل نمىشود، ديگر معنى نداشت كه چنين ترسى در خاطرشان خطور كند، و اگر هم يقين به رسالت او