ترجمه تفسیر المیزان جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 475توانگرانشان را و هم تهى دستانشان را، هم بىنيازان را و هم نيازمندان را، و مسخره مىكنند همه را، خداوند ايشان را مسخره كرده، و براى ايشان عذابى دردناك است. اين جمله كوتاه هم جواب استهزاء ايشان است، و هم تهديد به عذابى شديد." اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ" ترديد بين امر و نهى، كنايه از اين است كه چه بكنى و چه نكنى يكسان است، و خلاصه استغفار كردنت براى آنان كارى است لغو و بى فايده، هم چنان كه نظير آن در آيه" أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ" «1» گذشت.پس معناى آن اين است: اين منافقين به مغفرت خدا نائل نخواهند شد و طلب و عدم طلب مغفرت براى آنان يكسان است، چون طلب مغفرت كردن براى آنان كمترين فائده و اثرى ندارد.جمله" إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ" تاكيد جمله قبلى است و مىرساند كه از طبيعت مغفرت چيزى به ايشان نمىرسد، چه اينكه تو در باره آنها طلب مغفرت كنى و چه نكنى، چه يك بار و چه چند بار، چه زياد و چه كم.پس، آوردن كلمه" هفتاد بار" خصوصيتى ندارد بلكه فقط مىخواهد كثرت را برساند- نه اينكه از يك تا هفتاد بى فائده است ولى از هفتاد به بالا اثر دارد- و لذا بدنبال آن، علت مطلب را بيان كرده و فرموده:" براى اينكه ايشان به خدا و رسولش كافر شدند" يعنى مانع از شمول مغفرت، كفر ايشان است به خدا و رسول، و اين مانع با بود و نبود استغفار و يا كم و زيادى آن برطرف نمىشود، چون بود و نبود آن و كم و زيادش كفر ايشان را از بين نمىبرد.از همين جا معلوم مىشود كه جمله" وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ" متمم تعليل قبلى است، و سياق آن، سياق استدلال قياسى، و تقدير آن چنين است: آنها به خدا و رسولش كفر ورزيدند، پس آنها فاسقند و از زى عبوديت خدا بيرونند و خدا مردم فاسق را هدايت نمىكند، و ليكن مغفرت هدايت است بسوى سعادت قرب و بهشت برين، پس به همين دليل مغفرت شامل ايشان نمىگردد.و استعمال كلمه" هفتاد" در رسانيدن صرف كثرت بدون خصوصيت، مانند استعمال صد و هزار در اين معنا در لغت بسيار شايع است.