ترجمه تفسیر المیزان جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 479مؤلف: هيچ ترديدى نيست در اينكه اين آيات در اواخر زندگى رسول خدا (ص) نازل شده، و بطور قطع همه آيات مكى و بيشتر آيات و سورههاى مدنى، قبل از اين آيات نازل شده. و اين مطلب براى هر كس در قرآن دقتى كند از واضحات است كه از نظر قرآن هيچ اميدى به نجات كفار و منافقين بدتر از كفار نيست، مگر آنكه قبل از مرگ از كفر و نفاق خود توبه كنند. و آيات بسيارى هم مكى و هم مدنى تصريح قطعى به اين مطلب نمودهاند، آن وقت چطور ممكن است رسول خدا (ص) تا آن روز اين معنا را از قرآن نفهميده باشد و چگونه ممكن است از وعده حتمى عذاب كه خدا به كفار و منافقين مىدهد اطمينان پيدا نكند و به احتمال اينكه شايد عدد هفتاد دخالتى داشته باشد حاضر شود بيش از هفتاد بار استغفار كند؟! و يا چطور مىشود رسول خدا (ص) متوجه نباشد به اينكه ترديد در آيه صرفا براى افاده لغويت است، نه براى خصوصيتى كه ممكن است در عدد هفتاد باشد تا ايشان به طمع اينكه شايد هفتاد به بالا آن خصوصيت را نداشته باشد بفرمايد: من بيشتر استغفار مىكنم شايد مستجاب شود؟! علاوه، مگر آيه سوره منافقين كه نازل شد و ديگر اميد رسول خدا (ص) قطع گرديد چه بيان و چه كلمه اضافهاى داشت كه آيه مورد بحث نداشت كه آن آيه آن جناب را مايوس نكرد و اين آيه با آن بيان زائدش مايوسش نمود؟ و حال آنكه بيان هر دو، يكى است و خدا در هر دو نفى ابدى مغفرت را چنين تعليل كرد كه" چون ايشان فاسقند، و خداوند قوم فاسق را هدايت نمىكند".پس خلاصه كلام اينكه، اينگونه روايات و اشباه و نظائر آنها از جعلياتى است كه بايد آنها را به ديوار كوبيد.و در الدر المنثور آمده كه احمد، بخارى، ترمذى، نسايى، ابن ابى حاتم، نحاس، ابن حبان، ابن مردويه و ابو نعيم- در كتاب الحليه- از ابن عباس روايت كردهاند كه گفت: من از عمر شنيدم كه مىگفت: وقتى عبد اللَّه بن ابى از دنيا رفت از رسول خدا درخواست شد كه بر او نماز گزارد، حضرت تشريف برد و بر او نماز گزارد، همين كه ايستاد من گفتم: آيا بر جنازه دشمن خدا، عبد اللَّه بن ابى نماز مىخوانى كه فلان و فلان مىگفت و فلان حرفها را مىزد؟! آن گاه شروع كردم خاطرات ايام او را برشمردن، و رسول خدا (ص) تبسم مىكرد، تا آنجا كه از حد گذراندم فرمود: اى عمر كنار برو كه مرا اختيار دادهاند، زيرا به من فرمودهاند:چه براى ايشان استغفار كنى و چه استغفار نكنى يكسان است اگر هفتاد بار برايشان استغفار كنى خدا ايشان را نمىآمرزد، پس اگر ميدانستم در صورتى كه بيش از هفتاد بار برايش استغفار