ترجمه تفسیر المیزان جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 9

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 485

قَلِيلًا- در اين صورت نمى‏پايند بعد تو مگر اندكى" به اين معنا باشد. و با اينكه از نظر سياق كلام جا داشت بفرمايد:" خلافك- بمنظور مخالفت تو" اگر فرمود" خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ- به منظور مخالفت رسول خدا" براى اين بود كه دلالت كند بر اينكه منافقين از مخالفت امر خدا خوشحال مى‏شدند، با رسول خدا (ص) لجبازى نداشتند، چون رسول خدا (ص) جز پيغام آوردن كار ديگرى نداشت.

معناى آيه اين است: منافقين كه تو آنان را بعد از رفتنت بجاى گذاشتى خوشحال شدند كه با تو بيرون نيامدند و تو را مخالفت كردند، و يا بعد از تو بيرون نيامدند، و كراهت داشتند از اينكه با مال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كنند.

و جمله" وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ" نقل خطاب منافقين است به ديگران كه رسول خدا (ص) را يارى نكنند، و زحمات آن جناب را در حركت دادن مردم بسوى جهاد خنثى سازند، و لذا خداى تعالى آن جناب را دستور مى‏دهد كه چنين جوابشان دهد:" نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا" يعنى اگر فرار از حرارت و تقاعد ورزيدن شما را از گرما نجات مى‏داد، بارى، از حرارتى شديدتر از آن يعنى حرارت دوزخ نجات نمى‏دهد، آرى فرار از اين حرارت آسان شما را دچار آن حرارت شديد مى‏سازد. آن گاه با جمله" لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ" كه با كلمه" لو" كه براى تمنى و آرزو مى‏باشد، ابتداء شده، نوميدى از تعقل و فهم ايشان را مى‏رساند.

" فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ" فاء تفريع كه بر سر اين جمله آمده مى‏رساند كه مضمون اين جمله فرع تخلف ايشان از جهاد به اموال و جانها و خوشنودى به ترك اين فريضه الهى و فطرى است، كه انسان در زندگيش جز به انجام آن به سعادت نمى‏رسد.

و جمله" جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ" با در نظر داشتن اينكه حرف" باء" براى مقابله و يا سببيت است دلالت دارد بر اينكه منظور از كم خنديدن همان خوشحالى ناپايدار دنيوى است، كه از ناحيه ترك جهاد و امثال آن به ايشان دست داده، و منظور از گريه زياد، گريه در آخرت و در عذاب دوزخ است، كه حرارتش شديدتر است، زيرا آن چيزى كه خنده و گريه متفرع بر آن شده همان مضمونى است كه در آيه قبلى بود، و آن خوشنودى از تخلف و دورى از حرارت هوا و گرفتار شدن به حرارت دوزخ است.

پس، معناى آيه اين است كه: با در نظر داشتن آنچه كردند و كسب نمودند، لازم است در دنيا كمتر خنده و خوشحالى كنند و در آخرت بسيار بگريند و اندوهناك شوند. پس اينكه امر كرد و فرمود:" بايد كم بخندند و زياد بگريند" براى افاده همين معنا است كه آثار اعمال‏

/ 565