ترجمه تفسیر المیزان جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 51" وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها" «1» و نيز از اصحاب سعير حكايت كرده و فرموده:" وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ" «2» پس مقصود از" سمع" در آيه اولى شنيدن كلام حق از طريق گوش است، و در آيه دومى به معناى انقياد و پذيرفتن مضمون كلام حقى است كه مسموع شده است.و اين دو آيه بطورى كه ملاحظه مىكنيد خطابى است به مؤمنين كه به نوعى از اتصال متصل به آيه قبل است،- و همانطورى كه گفته شد- تعريض به مشركين است، پس خداى تعالى بعد از آنكه خطاب را متوجه مشركين نموده و ايشان را در درخواست فتح و پيروزى مذمت و استهزاء مىكند، و مىفرمايد كه: غلبه هميشه با كلمه ايمان بر كلمه كفر و يا دعوت حق بر دعوت باطل است، خطاب را متوجه حزب خود يعنى مؤمنين نموده و ايشان را امر به اطاعت خود و اطاعت رسولش مىفرمايد، و از اينكه بعد از شنيدن دعوت حقه او از وى رو برتابند زنهارشان مىدهد، و از اينكه مانند مشركين باشند كه بگويند شنيديم و حال آنكه نشنوند بر حذرشان مىدارد.ممكن هم هست آيه شريفه اشاره به آن عدهاى از اهل مكه باشد كه به رسول خدا (ص) ايمان آوردند ولى دلهايشان از ترديد بيرون نيامده بود و با مشركين براى جنگ با آن حضرت حركت كردند، و در بدر به بلائى كه بر سر مشركين آمد دچار گرديدند، چون در خبر آمده كه عدهاى از قريش در همان مكه ايمان آورده بودند، و ليكن پدرانشان نمىگذاشتند كه از مكه بيرون بيايند، و در مدينه به رسول خدا (ص) بپيوندند، و ناچار با پدرانشان كه براى شركت در جنگ بدر حركت كردند بيرون آمده و به بدر آمدند، و ليكن وقتى در آنجا قلت مسلمانها را ديدند از ايمان خود منصرف شده و گفتند اين بيچارهها فريب دينشان را خوردند، و آن عده عبارت بودند از قيس بن وليد بن مغيره، على بن امية بن خلف، عاص بن منبه بن حجاج، حارث بن زمعه، و قيس بن فاكه بن مغيره. و آيه" إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ ..." كه بعد از چند آيه ديگر همين سوره است اشاره به داستان ايشان است.بعضى هم گفتهاند: منظور از كسانى كه گفتند:" سمعنا" و حال آنكه نمىشنوند اهل كتاب يعنى يهوديهاى بنى قريظه و بنى نضير است، و ليكن اين قول بعيد است.