صهبای حج نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
شايان توجه اينكه، «غيرذيزرع»، غير از موات و بائر و لميزرع است؛ زيرا معمولاً موات قابل اِحياست، چنانكه بائر قابل دائر شدن و لميزرع قابل كشت است. امّا غيرذيزرع، نه اقتضاي كشت و زرع در آن هست و نه ميتوان آن را با اسباب و تجهيزاتْ معمور كرد؛ زيرا به ظاهر از هيچگونه زمينه مساعد و مناسب طبيعي برخوردار نيست. البته اين غيرذيزرع بودن نسبت به علل طبيعي است امّا نسبت به اراده خداي سبحان همه غيرممكنات عادي، قابل تحقّق است.حضرت ابراهيم(عليه السلام) با مشاهده آن پديده به ظاهر ناممكن(صاحب فرزندشدن در پيري) و اين باور كه اراده خداوند بر همه امور فايق است، به درگاه خداوند عرض كرد: خدايا اين سرزمين غيرذيزرع را شهري امن قرار ده: (ربّ اجعل هذا بلداً امناً)[1]. مدتي بعد كه عدّهاي از دور و نزديك آمدند و مكّه به صورت شهر درآمد، همان دعا را به گونهاي ديگر به خداي سبحان عرض كرد: (وإذ قال إبراهيم ربّ اجعل هذا البلد امنا)[2]. آنگاه آنچنان اين بلد امن شد كه امنيت صفت مشهور اين بلد شد و خداي سبحان از مكّه به عنوان بلد امين ياد فرمود: (وهذا البلد الأمين)[3].حاصل اينكه، حضرت ابراهيم(عليه السلام) در اين باره دو خواسته داشت: يكي اين كه آن منطقه غيرذيزرع آباد شود. ديگر آن كه مأمني گردد تا همگان در آن احساس آرامش كنند. خداوند به هر دو درخواست خليل خويش پاسخ مثبت داد؛ يعني اوّلاً آنجا را شهرِ آباد ساخت و ثانياً آنجا را امنيت بخشيد و ساكنان آن را از فقر اقتصادي و ناامني حفظ كرد: (فليعبدوا ربّ هذا البيت* الّذي أطعمهم من جوعٍ وَ امنهم من خوف)[4].