صهبای حج نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
(وما لهم ألاّ يعذّبهم الله وهم يصدّون عن المسجدِ الحرام وما كانوا أوليائه إلاّ المتّقون ولكنّ أكثرهم لا يعلمون)[1].مراد از «تقوا» كه شرط اساسي توليت حرم است، تنها تقواي عبادي و دعايي و مانند آن نيست، بلكه تقواي جامع است كه در اوصاف معماران و مرّمتكنندگان مساجد بيان شد.در اين آيه كريمه به عزل، بلكه انعزال تبهكاران از توليت مسجدالحرام و به نصب متقيان جهت سرپرستي آن اشاره شده است؛ زيرا تبهكار نسبت به معبد الهي هم منصرف است و هم صارف. هم نائي است و هم ناهي. ولي پارسايان در آستانه معبد خدا هم بنده حقند و هم دعوتكننده به آن.توليت مساجد، حق الله است، نه حقالنّاس؛ زيرا سرپرستي و توليت رقبات اوقاف خاصه ميتواند جنبه حقالنّاس داشته باشد، ليكن توليت مساجد، به ويژه سرپرستي مسجدالحرام كه ملك احدي نيست و وقف آن از قبيل «تحرير رقبه» و «فك ملك» است، نه از «قبيل تحبيسالأصل و تسبيل الثّمرة» حق كسي نخواهد بود، بلكه حكم الهي و حق خاص خداست كه بر مردان باتقوا جعل و الزام شده است.بنابراين، براي توليت حرم،كه خداوند آن را در انحصار افراد و گروه خاصي قرار نداده است، بايد متقيان از سراسر كشورهاي اسلامي فرمان خدا و امر غيبي او را امتثال كرده، در اداره حرم نقش داشته باشند.سرّ اساسي اينكه تعمير مسجدالحرام و توليت آن در انحصار هيئت حاكمه كشور مظلوم حجاز نيست، آن است كه كعبه و حرم امن الهي همانند آثار باستاني اقوام و ملل خاص نيست تا گروه مخصوصي حراست آن را بر عهده داشته باشند؛
يعني كعبه به مثابه ديوار چين نيست تا فقط اثري صناعي و مادّي و تاريخي و باستاني بوده، در اختيار مردم همان سرزمين باشد، يا مانند اهرام مصر نيست تا فقط پديدهاي هنري و تاريخي بوده، صيانت آن بر عهده مردم همان منطقه باشد و يا نظير آثار باستاني و طبيعي ممالك ديگر نيست.