صهبای حج نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
(لا تفتّح
لهم أبواب السّماء)[1]، نه آسماني كه كافران به آن رفتوآمد ميكنند و جايگاه ستارگان است. پس آن بيت، كه در جاي معين مادّي و فيزيكي نيست، معمور به عبادت فرشتههاست، چنانكه مسجدْ در زمين معمور به عبادت مؤمنان است.شاهد بر تجرد مزبور اينكه، فرشتگان حامل عرش، وحي الهي را درك كرده، بر قلب پيغمبرصلي الله عليه و آله و سلم نازل ميكنند: (نزل به الروح الأمين* علي قلبك لتكون من المنذرين)[2]. بنابراين، فرشتهاي كه بر قلب فرود ميآيد و از قلب خارج ميشود امري مجرّد است.البته منظور از اين قلب، عضو صنوبري شكل جسماني نيست كه حيوانات نيز آن را دارند. مراد از قلب در اينجا آن لطيفه و فؤاد الهي و امر غيبي است كه معارف را درك ميكند: (لمن كان له قلب أو ألقي السمع وهو شهيد)[3]؛ چنانكه مراد از قلب در آيه شريفه (في قلوبهم مرضٌ فزادهم الله مرضاً)[4]، قلب مادّي نيست؛ زيرا ممكن است پزشك متخصص قلب با مشاهده نوار قلب يك منافق بگويد: قلب تو سالم است. منظور پزشك از قلب، اندام گرداننده خون در بدن است كه در سمت چپ سينه قرار گرفته است. پس چون قلبِ مطرحِ در آيه (نزل به الروح الأمين* علي قلبك) مجرّد است فرشتهاي كه حامل وحي است و در قلب مينشيند نيز مجرّد است. بالاتر از عرش، كه حاملان آن فرشتگان هستند، اسماي حسناي خداوند است.اگر حاجي و معتمر، زمينيانديش باشد او بر گرد همين كعبه طواف ميكند، او تنها به اين فكر است كه از محدوده فقهي مطاف(26/5ذراع يا 13متر و اندي) نگذرد. اما كسي كه همت و انديشه والاتري دارد بر گِرد كعبه و
بيتالمعمور ميگردد و طوافكننده ژرفنگري كه برتر از ديگران ميانديشد، بر گِرد كعبه وبيتالمعمور و عرش ميگردد و چنين حاجي و معتمري، قلب او عرش رحمانميشود و تنها اوحدي از معتمران و حاجيان، بر گرد تسبيحات اربعه ميگردند.