صهبای حج نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بنابراين، آنكه آلوده «فكر باطل» يا آلوده «عمل طالح» است مهمان بيت طاهر نيست، و آنكه امتيازطلب و برتري خواه است مهمان بيت مساوات و مواسات نيست، و آنكه بنده هوا و برده هوس يا بنده غرب مستكبر يا نوكر شرق مُلحد است مهمان بيت عتيق و خانه آزاد و آزادگي نخواهد بود، و آنكه صدها بت در آستين دارد مهمان بيت توحيد نيست، و آنكه رو در خلق دارد و پشت بر قبله، نماز ميگذارد مهمان قبله مسلمانان نيست، و آنكه به جاي تبرّي از شرك و نفاق و كفر، از متوليان سران اِلحاد است مهمان مطاف عاكفان نيست، و آنكه در قبال استعمارگر كرنش ميكند مهمانِ خانه راكعان و ساجدان نخواهد بود.چنين نيست كه هر مستطيعي كه به مكه ميرود به اسرار حجّ آشنا باشد و حج كامل به جا آورَد، تنها حافظان سرّ الهي و گنجينههاي علوم رباني كه خداوند آنان را بر حفظ اسرار خويش آگاه كرد، از سرّ حكم آگاهند و به آن سرّ ميرسند. البته اينكه امام سجّاد(سلام الله عليه) به شبلي فرمود: «... بنابراين، تو نه به ميقات رفتهاي، نه احرام بستهاي و... »[1]، لسانِ نفي «كمال» است، نه نفي «صحّت»؛ يعني ممكن است حج او صحيح بوده، قضا نداشته و در ظاهر، ذمّهاش بري شده باشد، ليكن چون به اسرار آن آگاه نبوده و در هنگام عمل، اسرار را قصد نكرده، روحش تعالي پيدا نكرده است؛ زيرا سرّ حج و «صورت» واقعي آن، «سيرت» حاجي و زائر ميشود و حقيقت او را ميسازد.