صهبای حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صهبای حج - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عدّه‏اي انگيزه امتثال آنان برتر از دفع خطر يا جلب نفع نسبت به‏خصوص گذشته يا آينده و نيز برتر از جمع حالتهاي ماضي و مستقبل است، بلكه چون خدا را شايسته پرستش مي‏دانند او را عبادت مي‏كنند. گروهي مي‏كوشند كه اولاً خليفه خدا شوند و ثانياً خداوند خليفه آنها باشد.

توضيح اينكه، هر انساني خليفه خدا نيست؛ زيرا تبهكارانِ‏شهوت و بزهكارانِ‏غَضَب با تازيانه تحقيرآميزِ (إنْ هم إلاّ كالأنعام بل هم أضَلّ)[1]، فاقد صلاحيت خَلعت‏خلافت و كسوت نيابت از خداوند خواهند بود، چنانكه طاغيان‏دسيسه و باغيانِ‏خديعت و ياغيان‏خَتِيلَت مكر و سياستبازي با تير توهين‏آميزِ (شياطين‏الإنس)[2] رجم شده و لايق خلافت الهي نيستند؛ زيرا محور خلافت خداوند علم و عقل است. كسي كه بر اثر ابتلاي به شهوت يا غضب، يا بر اثر اعتياد به نيرنگ و حيله از قلّه علم پايين آمد و از قَلْعه عقل به دررفت هرگز براي خلافت خدا صالح نيست؛ زيرا مدار خلافت الهي، علم اسماء و عقل مسمّيات است و جاهلِ‏خامِل، ذاهل‏غافل و آفلِ‏نائل را لاف علم و عقل نرسد.

كسي كه خواهان مقام والاي خلافت خداست، بايد در ظلّ تربيت عبادي از آسيب تباهي حيواني و شيطاني رهايي يابد تا به برج علم و اوج عقل نائل آيد و قابل نشان خلافت از خداي‏بي‏نشان شود. از اين‏رو انگيزه سالكِ‏صالح در عبادتهاي واجب و مستحب، به‏ويژه در حج و عمره، اين است كه خليفه خدا گردد. شايان ذكر اينكه، چون خلافت درجاتي دارد زيرا برخي از عابدان خليفند و برخي خليفه، براي اينكه حرف «تاء» براي مبالغه است نه تأنيث، چون نه انسان مؤنث است و نه آدم بلكه كلمه «خليفه» مانند كلمه «علاّمه» براي تفهيم مبالغه است بنابراين، بايد در خلافت به‏مقام برتر نائل آمد.

[1] ـ سوره فرقان، آيه 44.

[2] ـ سوره انعام، آيه 112.

/ 478