صهبای حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صهبای حج - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در پايان بحث توجه به اين مطلبْ سودمند است كه كيفيّت تحرير مسئله قرب به خدا و نحوه تقرّب به او كه از مسائل حكمت عملي است مبتني است بر مبناي خاصّي كه در حكمت نظري يا عرفان اتخاذ شده است؛ زيرا گرچه قرب زماني،
مكاني و مانند آن طبق هيچ مبناي معقول و مقبولي بين خدا و خلق مطرح نيست، ليكن قرب وجودي و كمال لايق آن نيز در جريان تقرّب به‏خداوند قابل‏طرح است.

برمبناي اصالت وجود و تباين وجودها، چون ممكن داراي وجود ويژه است مي‏تواند در پرتو عبادت، تقرّب وجودي نسبت به وجود واجب حاصل كند، و بر مبناي تشكيك وجود در حدّ متوسط گرچه وجود ممكن، مباين با وجود واجب نيست، ليكن ضعيف‏تر از آن است. از اين رو تقرّب وجودي براي او رواست، ولي اگر تشكيك وجود به سبك نهايي آن تقرير شود كه ممكنْ وجود نفسي يا رابطي ندارد، بلكه صرف ربط به واجب است، باز تقرّب ربط به مستقلْ قابل‏تصور و تصديق است؛ چون همه موجودهاي امكاني در عين تفاوتهاي فراواني كه بين آنها يافت مي‏شود، عين ربط به خداوند هستند.

پس ربط بودن با تقرّب به مستقل هماهنگ مي‏شود. ولي برمبناي وحدت شخصي وجود و انحصار آن در واجب، گرچه صحنه هستي به‏بود و نمود تقسيم مي‏شود، ليكن اساس تشكيك مرتفع نمي‏شود، بلكه تشكيك از بود به نمود منتقل مي‏گردد؛ يعني همه ماسوي‏الله كه مظاهر و آيات الهي است نمودهاي متفاوت خداوند است و نمود بودن با تفاوت رتبه تنافي ندارد. از اين رو تقرّب نمود به بود به معناي اشتداد مظهريّت و تعالي آيت بودن و تكامل نمود شدن است.

حكيم سبزواري(قدّس‏سرّه) بَضْعه‏اي از اين بحث جامع را به صورت حُبابي از عُبابْ يادآور شده است، ليكن از جهت ديگر مطالبي را در شش‏سطر ارائه كرد كه رجوع به آن سودمند است[1]. عبادت‏ناب با توحيدناب ميسّر است: «ما كنت أعبد رباً لم‏أره»[2].




  • گر نماز آن بُوَد كه كرد آن مرد
    هيچ كس در جهان نماز نكرد[3]



  • هيچ كس در جهان نماز نكرد[3]
    هيچ كس در جهان نماز نكرد[3]



[1] ـ اسرار الحكم، ص 514.

[2] ـ كافي، ج 1، ص 98.

[3] ـ اسرار الحكم، ص 514.

/ 478