صهبای حج نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
گواه اين
سخن، جمله (وأرِنا مناسكنا)[1] است؛ زيرا اين «ارائه» به معناي تعليم مفهومي حصولي نيست تا ذهن از راه تصور و تصديق آن را دريابد، بلكه به معناي اِشهاد و ارائه خارجي است؛ چنانكه در آيه شريفه (وكذلك نري إبراهيم ملكوت السَّموات والأرض وليكون من الموقنين)[2] آمده است.مؤيد اين سخن آن كه، امام صادق(عليه السلام) فرمود: خداوند عزّوجلّ به ابراهيم(عليه السلام) فرمود با اسماعيل حج گزارده و او را ساكن حرم كند... و با آن دو جز جبرئيلْ ديگري نبود. پس چون به حرم رسيدند، جبرئيل به او گفت: اي ابراهيم! هر دو پيش از ورود به حرم فرود آييد و غسل كنيد. آن دو فرود آمدند و غسل كردند و جبرئيل به آنان نماياند كه چگونه براي احرام مهيّا شوند. هر دو چنان كردند. سپس به امر جبرئيل آماده حج شدند و آنان را فرمود تا لبيكهاي چهارگانهاي كه پيامبران بدانها لبيك گفته بودند، بگويند. سپس آن دو را به صفا آورد. هر دو فرود آمدند و جبرئيل ميان آن دو، رو به روي كعبه ايستاد و تكبير گفت و هر دو تكبير گفتند. او خدا را حمد كرد و آن دو نيز حمد كردند و جبرئيل خداي را تمجيد گفت و آن دو نيز تمجيد گفتند و او خدا را ثنا گفت و آن دو نيز چنان كردند. جبرئيل جلو آمد و آن دو نيز جلو آمدند و بر خداي عزّوجلّ ثنا فرستادند و تمجيدش كردند. تا آنكه جبرئيل آنان را به جايگاه حَجَر آورد. پس جبرئيل استلام حجر كرد و به آن دو نيز دستور داد تا حجرالأسود را استلام كنند و هفت بار آن دو را به گِرد كعبه طواف داد. سپس با آن دو در مقام ابراهيم(عليه السلام) ايستاد و دو ركعت نماز گزارد و آن دو نيز نماز گزاردند. آنگاه مناسك و آنچه را بدان عمل ميشود، به ابراهيم و اسماعيل نشان داد[3].