صهبای حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صهبای حج - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در ادامه اين حديث شريف، اميرالمؤمنين(عليه السلام) در پاسخ اين پرسش
كه چرا روزه‏داري در ايام تشريق حرام شد؟ فرمود: چون كساني كه به حج مي‏آيند، زائران خدا و در ضيافت اويند و براي ميزبان نيكو نيست كه مهمانانش روزه داشته باشند: «لأن القوم زوار الله فهم في ضيافته ولا يجمل بمضيف أن يصوم أضيافه». پرسش شد: آويختن و چنگ‏زدن به پرده‏هاي كعبه چه معنايي دارد؟ فرمود: اين امر مثل اين است كه شخصي كه در حقّ ديگري مرتكب جنايت و گناهي شده به جامه او مي‏آويزد و زاري مي‏كند و در برابرش به كرنش مي‏افتد تا مگر آن شخص از گناهش درگذرد: «هو مثل رجل له عند آخر جناية وذنْب فهو يتعلّق بثوْبه يتضرّع إليه ويخضع له أن يتجافي له عن ذنْبه»[1].

گرچه حرم و مكه و نيز ماه حرام و قرباني، حرمتي ويژه دارد[2] كه مكانها و زمانها و اشياي ديگر فاقد آن است، ليكن اين همه به خاطر حرمت بيت‏الحرام است. البته بحث مبسوط درباره ويژگيهاي كعبه در بخش «اماكن حج» خواهد آمد.

به هر تقدير، حرمت سرزميني كه خداوند هر چيزي را در آن محترم شمرده بر اثر حرمت كعبه است، ليكن گرچه كعبه آن هم بُعْد خاص و مكان ويژه‏اي كه كعبه آن را اشغال كرده و از دل زمين تا اعماق آسمان امتداد دارد[3] يگانه قبله و مطاف جهانيان است و همه مسلمانان زندگي و مرگشان به سمت آن مي‏باشد و آهنگ به سوي آن همان هجرت به سوي خداست از اين‏رو اگر مرگي در اين هجرت اتفاق افتد پاداش مهاجر و اجر او را خدا شخصاً تعهّد فرموده است: (ومن يخرج من بيته مهاجراً إلي الله ورسوله ثمّ يدركه الموت فقد وقع أجره علي الله)[4] و نيز گرچه براي مكه ويژگيهاي فقهي و سياسي ثابتي است كه ديگر مكانها و شهرها
فاقد آن است و همچنين گرچه براي حج و مواقف آن ابعاد خاص سياسي عبادي مطرح است كه ديگر عبادتها اين خصوصيات را ندارد، ولي همه اين مزايا و ويژگيها مرهون ولايت و امامت است.

[1] ـ وسائل الشيعه، ج 8، ص 160 ـ 159.

[2] ـ سوره مائده، آيه 2.

[3] ـ وسائل الشيعه، ج3، ص248.

[4] ـ سوره نساء، آيه 100.

/ 478