صهبای حج نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
«لا أعطيكم بيدي إعطاء الذليل ولا أفّر فرار
العبيد»[1] و كسي كه جان خود را در راه خدا فدا كرد تا بندگان خدا از جهالت و سرگشتگي ضلالت رهايي بخشد: «وبذل مُهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة وحيرة الضلالة»[2] و كسي كه به ريسمان محكم و ناگسستني خداوند چنگ زد و از غير خدا با اين فرمايش گرانبهاي خود بريد كه اگر مرا در دنيا پناهگاه و جايگاهي نباشد، باز هم با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد: «والله لو لم يكن ملجأ ولا مأوي لما بايعت يزيدبن معاوية»[3].تذكّر: حجّاج مانند ابنزبير جرثومه حقنشناس و عنصر ضدولايت بود و هر دو در براندازي نظام ولائي اهلبيت(عليهم السلام) كوشا بودند و در خصوص دستگيري ابنزبير تخاصم آنها فقط براي حطام دنيا بود نه براي اينكه ابنزبير حضرت سيدالشهداء و نيز حضرت سجاد(عليهماالسلام) را ياري نكرد.از اين حادثه، قدر امام و حرمت ولايت و عزّت خلافت الهي به خوبي دانسته ميشود؛ چنانكه با تحليل عقلي، قدر حق و نورانيّت و جمال و جلال و كبريا و مشيّت او كه مستولي بر همه موجودات است و قدرت او كه بر همه چيز پرتو افكنده، به نيكي شناخته ميشود. حرمتهايي كه براي حرم و بلد امين است به كعبه و از كعبه به امامي كه خداوند او را به ولايت برگزيده منتهي ميشود و از او به حقّمطلق، يعني خداوندي كه موجودات در پيشگاه او خاضعند منتهي ميشود.پس اگر خداي سبحان ظالمي را مهلت داد تا خانه كعبه را ويران كند، مضمون آيه شريفه (ومن يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم)[4] نقض نشده است.