صهبای حج نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ديني كه ميگويد: اگر در سفر سه تن بوديد، يكي را امير خود گردانيد:«إذاكنتم ثلاثة في سفر فأمّروا أحدكم»[1]، حاشا كه مردم را در آنجا به حال خودوانهد و بر اين گروه بيشمار كه شهرها و صحراها و بيابانها و درياها رادرمينوردند و در آسمان به پرواز درميآيند و به حج مشرف ميشوند، فرمانروا و حاكمي نگمارد و آنها را با هواها و خواهشهايشان رها كند تا هر كس پي كار خود برود!! و چنين امري با سخن امام علي(عليه السلام) كه فرمود: «ونظم أمركم! »[2] مغاير است. بنابراين، بايد براي اينان، كه پروردگارشان را اجابت گفتند، پيشواييواحد باشد كه اين جماعت فرمان او را اطاعت كرده، دربرابرش تسليم باشند.حج خصيصهاي دارد كه در ديگر عبادات يافت نميشود؛ زيرا جماعت كوچكي كه با حضور دو نفر در نمازهاي يوميّه متحقّق ميشود با جماعت ميانهاي كه جز با هفت يا پنج نفر در نماز جمعه متحقق نميشود، تكامل مييابد. سپس اين جماعت ميانه با جماعت بزرگتري كه حدّي براي آن نيست، در حج تكامل مييابد. آيا ممكن است كه براي اين امر سياست خاصي نباشد تا آنها را در معاملات و برخورد انديشهها و خاتمه بخشيدن به نزاعها و چگونگي معيشت آنها و ارتباطشان با يكديگر و نيز روابطشان با ساير ملل، جهت دهد و مصلحتانديشي كند؟ا2 ـ در برخي روايات آمده است: اگر در زماني مردم نخواستند و يا مقدورشان نبود به مكّه روند، بر رهبر مسلمانان لازم است كه برخي را با هزينه بيتالمال به حج بفرستد و عدّهاي را كه توان مالي دارند و به حج نميروند به اجبار روانه مكّه كند.