غزل 193 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • دل به اميد روي او همدم جان نمي‌شود
    ساقي سيم ساق من گر همه درد مي‌دهد
    دستخوش جفا مکن آب رخم که فيض ابر
    کشته غمزه تو شد حافظ ناشنيده پند
    تيغ سزاست هر که را درد سخن نمي‌کند



  • جان به هواي کوي او خدمت تن نمي‌کند
    کيست که تن چو جام مي جمله دهن نمي‌کند
    بي مدد سرشک من در عدن نمي‌کند
    تيغ سزاست هر که را درد سخن نمي‌کند
    تيغ سزاست هر که را درد سخن نمي‌کند



غزل 193




  • در نظربازي ما بي‌خبران حيرانند
    عاقلان نقطه پرگار وجودند ولي
    جلوه گاه رخ او ديده من تنها نيست
    عهد ما با لب شيرين دهنان بست خدا
    آه اگر خرقه پشمين به گرو نستانند168
    که در آن آينه صاحب نظران حيرانند
    عشقبازان چنين مستحق هجرانند
    ور نه مستوري و مستي همه کس نتوانند
    عقل و جان گوهر هستي به نثار افشانند
    ديو بگريزد از آن قوم که قرآن خوانند170
    بعد از اين خرقه صوفي به گرو نستانند171
    بعد از اين خرقه صوفي به گرو نستانند171



  • من چنينم که نمودم دگر ايشان دانند
    عشق داند که در اين دايره سرگردانند167
    ماه و خورشيد همين آينه مي‌گردانند
    ما همه بنده و اين قوم خداوندانند
    مفلسانيم و هواي مي و مطرب داريم
    وصل خورشيد به شبپره اعمي نرسد169
    لاف عشق و گله از يار زهي لاف دروغ
    مگرم چشم سياه تو بياموزد کار
    گر به نزهتگه ارواح برد بوي تو باد
    زاهد ار رندي حافظ نکند فهم چه شد
    گر شوند آگه از انديشه ما مغبچگان
    بعد از اين خرقه صوفي به گرو نستانند171



/ 519