گر تو نميپسندي تغيير کن قضا را
آن تلخ وش که صوفي ام الخباثش خواند19
آن تلخ وش که صوفي ام الخباثش خواند19
آن تلخ وش که صوفي ام الخباثش خواند19
هنگام تنگدستي در عيش کوش و مستي
سرکش مشو که چون شمع از غيرتت بسوزد21
آيينه سکندر جام مي است بنگر 22
خوبان پارسي گو بخشندگان عمرند
حافظ به خود نپوشيد اين خرقه مي آلود
اي شيخ پاکدامن معذور دار ما را 24
کاين کيمياي هستي قارون کند گدا را20
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
تا بر تو عرضه دارد1) احوال ملک دارا
ساقي بده بشارت رندان پارسا را23
اي شيخ پاکدامن معذور دار ما را 24
اي شيخ پاکدامن معذور دار ما را 24
1. در نسخه خ) بتصحيح الحاقي: دارم.