غزل 55 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزل 55




  • خم زلف تو دام کفر و دين است23
    جمالت معجز حسن است ليکن
    ز چشم شوخ تو جان کي توان برد
    بر آن چشم سيه صد آفرين باد
    عجب علميست علم هيت عشق24
    تو پنداري که بدگو رفت و جان برد
    مشو حافظ ز کيد زلفش ايمن
    که دل برد و کنون دربند دين است26



  • ز کارستان او يک شمه اين است
    حديث غمزه‌ات سحر مبين است
    که دايم با کمان اندر کمين است
    که در عاشق کشي سحرآفرين است
    که چرخ هشتمش هفتم زمين است
    حسابش با کرام الکاتبين است25
    که دل برد و کنون دربند دين است26
    که دل برد و کنون دربند دين است26



غزل 56




  • دل سراپرده محبت اوست
    من که سر درنياورم به دو کون
    تو و طوبي و ما و قامت يار
    گر من آلوده دامنم چه عجب
    من که باشم در آن حرم که صبا
    بي خيالش مباد منظر چشم
    هر گل نو که شد چمن آراي
    دور مجنون گذشت و نوبت ماست
    ملکت عاشقي و گنج طرب
    من و دل گر فدا شديم چه باک
    فقر ظاهر مبين که حافظ را
    سينه گنجينه محبت اوست



  • ديده آيينه دار طلعت اوست27
    گردنم زير بار منت اوست
    فکر هر کس به قدر همت اوست
    همه عالم گواه عصمت اوست
    پرده دار حريم حرمت اوست
    زان که اين گوشه جاي خلوت اوست
    ز اثر رنگ و بوي صحبت اوست
    هر کسي پنج روز نوبت اوست
    هر چه دارم ز يمن همت اوست
    غرض اندر ميان سلامت اوست
    سينه گنجينه محبت اوست
    سينه گنجينه محبت اوست



/ 519