غزل 495 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • هش دار که گر وسوسه عقل کني گوش
    شايد که به آبي فلکت دست نگيرد
    جان مي‌دهم از حسرت ديدار تو چون صبح
    چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت
    در تيره شب هجر تو جانم به لب آمد
    بر رهگذرت بسته‌ام از ديده دو صد جوي
    حافظ مکن انديشه که آن يوسف مه رو
    بازآيد و از کلبه احزان به درآيي



  • آدم صفت از روضه رضوان به درآيي20
    گر تشنه لب از چشمه حيوان به درآيي
    باشد که چو خورشيد درخشان به درآيي21
    کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآيي22
    وقت است که همچون مه تابان به درآيي
    تا بو که تو چون سرو خرامان به درآيي
    بازآيد و از کلبه احزان به درآيي
    بازآيد و از کلبه احزان به درآيي



غزل 495




  • مي خواه و گل افشان کن از دهر چه مي‌جويي
    مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقي را
    شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن
    تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
    امروز که بازارت پرجوش خريدار است
    درياب و بنه گنجي از مايه نيکويي



  • اين گفت سحرگه گل بلبل تو چه مي‌گويي
    لب گيري و رخ بوسي مي نوشي و گل بويي
    تا سرو بياموزد از قد تو دلجويي
    اي شاخ گل رعنا از بهر که مي‌رويي
    درياب و بنه گنجي از مايه نيکويي
    درياب و بنه گنجي از مايه نيکويي



/ 519