ساقي به بينيازي رندان1) که مي بده
تا بشنوي ز صوت مغني هوالغني316
تا بشنوي ز صوت مغني هوالغني316
تا بشنوي ز صوت مغني هوالغني316
غزل 480
اي که در کشتن ما هيچ مدارا نکني
دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
رنج ما را که توان برد به يک گوشه چشم
ديده ما چو به اميد تو درياست چرا
نقل هر جور که از خلق کريمت کردند
قول صاحب غرضان است تو آنها نکني
سود و سرمايه بسوزي و محابا نکني317
قصد اين قوم خطا2) باشد هان تا نکني
شرط انصاف نباشد که مداوا نکني
به تفرج گذري بر لب دريا نکني
قول صاحب غرضان است تو آنها نکني
قول صاحب غرضان است تو آنها نکني