غزل 384 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزل 384




  • مي‌سوزم از فراقت روي از جفا بگردان
    مه جلوه مي‌نمايد بر سبز خنگ گردون
    مر غول را برافشان1) يعني به رغم سنبل
    يغماي عقل و دين را بيرون خرام سرمست
    اي نور چشم مستان در عين انتظارم
    دوران همي‌نويسد بر عارضش خطي خوش55
    حافظ ز خوبرويان بختت جز اين قدر نيست
    گر نيستت رضايي حکم قضا بگردان



  • هجران بلاي ما شد يا رب بلا بگردان
    تا او به سر درآيد بر رخش پا بگردان
    گرد چمن بخوري همچون صبا بگردان
    در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان
    چنگ حزين و جامي بنواز يا بگردان
    يا رب نوشته بد از يار ما بگردان
    گر نيستت رضايي حکم قضا بگردان
    گر نيستت رضايي حکم قضا بگردان



غزل 385




  • يا رب آن آهوي مشکين به ختن بازرسان
    دل آزرده ما را به نسيمي بنواز
    ماه و خورشيد به منزل چو به امر تو رسند
    ديده‌ها در طلب لعل يماني خون شد
    برو اي طاير ميمون همايون آثار2)
    پيش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان



  • وان سهي سرو خرامان به چمن بازرسان
    يعني آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
    يار مه روي مرا نيز به من بازرسان
    يا رب آن کوکب رخشان به يمن بازرسان
    پيش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان
    پيش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان



1) بعضي نسخ: بگردان،

2) چنين است در ت و سودي، خ ي: ديدي آن طاير ميمون همايون آثار، غالب نسخ چاپي: برو اي طاير ميمون همايون طلعت،

/ 519