غزلیات نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • ناز را رويى ببايد همچو ورد
    يا بگستر فرش زيبايى و حسن
    نيكويى و لطف گو با تاج و كبر
    در سرت بادست و بر رو آب نيست
    زشت باشد روى نازيبا و ناز
    جوهرت ز اول نبودست اين چنين
    زر ز معدن سرخ روى آيد برون
    كى كند ناخوب را بيداد خوب
    تو همه بادى و ما را با تو صلح
    ليكن از ياد تو ما را چاره نيست
    ناز با ما كن كه دربايد همى
    ور نا خواهى كه باشد جفت تو در جهان امروز بردار برد اوست
    در جهان امروز بردار برد اوست



  • چون ندارى گرد بدخويى مگرد
    يا بساط كبر و ناز اندر نورد
    كعبتين و مهره گو با تخته نرد
    پس ميان ما دو تن زين ست گرد
    صعب باشد چشم نا بينا و درد
    با تو ناز و كبر كرد اين كار كرد
    صحبت ناجنس كردش روى زرد
    چون كند نامرد را كافور مرد
    ما ترا خاك و ترا با ما نبرد
    تا دين خاكست ما را آب خورد
    اين نياز گرم را آن ناز سرد
    با سنايى چون سنايى باش فرد باردى باشد بدو گفتن كه برد
    باردى باشد بدو گفتن كه برد


/ 436