غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • خورشيد تويى و ذره ماييم
    تا كى به نقاب و پرده يك ره
    چون تو صنم و چو ما شمن نيست
    آخر نه ز گلبن تو خاريم
    گر دسته ى گل نيايد از ما
    بادى داريم در سر ايراك
    آب رخ ما مبر ازيراك
    از خاك در تو كى شكيبيم
    يك روز نپرسى از ظريفى
    زامد شد ما مكن گرانى
    بل تا كف پاى تو ببوسيم
    برف آب همى دهى تو ما را
    با سينه ى چاك همچو گندم
    بر در زده اى چو حلقه ما را
    وندر همه ده جوى نه ما را
    از شير فلك چه باك داريم
    ما را سگ خويش خوان كه تا ما
    پرسند ز ما كه ايد گوييم
    تو بر سر كار خويش مي باش كز عشق تو اى نگار چنگى
    كز عشق تو اى نگار چنگى



  • بى روى تو روى كى نماييم
    از كوى برآى تا برآييم
    شهرى و گلى تويى و ماييم
    آخر نه ز باغ تو گياييم
    هم هيزم ديگ را بشاييم
    در پيش سگ تو خاكپاييم
    با خاك در تو آشناييم
    تا عاشق چشم و توتياييم
    كاخر تو كجا و ما كجاييم
    پندار كه در هوا هباييم
    انگار كه مهر لالكاييم
    ما از تو فقع همى گشاييم
    گرد تو روان چو آسياييم
    ما رقص كنان كه در سراييم
    ما لاف زنان كه ده خداييم
    چون با سگ كويت آشناييم
    گوييم كه شير چرخ ماييم
    ما هيچ كسان پادشاييم
    تا ماهله خود همى درآييم اكنون نه سناييم ناييم
    اكنون نه سناييم ناييم


/ 436