غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • خنده گريند همى لاف زنان بر در تو
    دل آن روح گسسته كه ندارد دل تو
    گاه دشنام زدن طاقچه ى گوش مرا
    تا خط تو بدميدست ز بهر خط تو
    شير چرخت ز پى آب همى سجده برد
    نيست در چنبر نه چرخ يكى پروين بيش
    عنبر از چنبر زلفت چو خرد يافته ام
    سيم در سنگ بسى باشد ليك اندر كان
    عارم اين بس كه بوم پيش رو دشمن تو
    برده شد ز آتش تو پيش سراپرده ى جان
    قطب گردم چو بگردم ز پى خدمت تو
    شمع نور فلكى خواهد هر لحظه همى
    ز آرزوى رخ چون ماه تو هر روز چو صبح
    خور گردون چو مه از پيش رخت كاست كند از سنايى به بها هر دم صد جان خواهد
    از سنايى به بها هر دم صد جان خواهد



  • گريه خندند همى سوختگان در بر تو
    سر آن حور بريده كه ندارد سر تو
    حقه هاى شكرين گرد دو تا شكر تو
    حرف بوسست چو لبهاى قلم چاكر تو
    من چه سگ باشم تا خاك بوم بر در تو
    هست پروين كده ره چنبرى از عنبر تو
    تا مگر راه دهد سوى خودم چنبر تو
    سنگ در سيم دل تست پس اندر بر تو
    فخرم آن بس كه بوم رخت كش لشگر تو
    آب حيوان روان ز آن دو رده گوهر تو
    پاى بر جاى چو پرگار به گرد سر تو
    شعله از مشعله ى روى ضياگستر تو
    دل همى چاك زند پيش درت كهتر تو
    كه ندارد خود گردون فرى اندر خور تو بهر يك بوسه دو تا بسد جان پرور تو
    بهر يك بوسه دو تا بسد جان پرور تو


/ 436