غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • برخى رويتان من اى رويتان چو ماهى
    با رويتان تنى را باطل نگشت حقى
    جز رويتان كه سازد جانهاى عاشقان را
    جز زلفتان كه دارد چون شهد و شمع محفل
    نگذاشت زلف و رختان اندر مصاف و مجلس
    با حد و خد هر يك خورشيد كم ز ظلى
    از لعل درفشانتان يك خنده و سپهرى
    چون لعلتان بخندد هر عيسيى و چرخى
    از دام دل شكرتان هر دانه اى و شهرى
    با جام باده هر يك در بزمگه سروشى
    جز رويتان كه ديدست از روى رنگ رويى
    زينان سياه گرتر نشنيده ام سپيدى
    گر چنبر فلكرا ماهيست مر شما را
    تا باده ده شماييد اندر ميان مجلس
    از روى بي نيازى بيجاده كه ربايد از تيزى سنانتان هر ساعت از سنايى
    از تيزى سنانتان هر ساعت از سنايى



  • وى جان بيدلان را در زلفتان پناهى
    با زلفتان دلى را مشكل نماند راهى
    از ما سجده گاهى وز مشك تكيه گاهى
    از نيش جنگجويى وز نوش عذرخواهى
    در هيچ پاى نعلى در هيچ سر كلاهى
    با قد و قدر هر يك طوبا كم از گياهى
    ور جزع جانستانتان يك ناوك و سپاهى
    چون جزعتان بجنبد هر يوسفى و چاهى
    ا زجام جان ستانتان هر قطره اى و شاهى
    با دست و تيغ هر يك در رزمگه سپاهى
    جز چشمتان كه ديدست از چشم نور گاهى
    زينها سپيدگرتر كم ديده ام سياهى
    صد چنبرست هر سو هر چنبرى و ماهى
    از باده توبه كردن نبود مگر گناهى
    ورنه چه خيزد آخر بيجاده را ز كاهى آهى همى برآيد جانى ميان آهى
    آهى همى برآيد جانى ميان آهى


/ 436