غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • دلم بردى و جان بر كار دارى
    نباشد عاشقت هرگز چو من كس
    ز رنج غيرتت بيمار باشم
    عزيزت خوانم اى جان جهانم
    كسى كو عاشق روى تو باشد
    دو چشمم هر شبى تا بامدادان
    شدم مهجور و رنجور تو زيراك
    ترا دارم عزيز اى ماه چون گل
    نگر تا كى مرا از داغ هجران
    تو خود تنها جهان را مى بسوزى
    بكن رحمى بدين عاشق اگر هيچ سنايى را چنان بايد كزين پس
    سنايى را چنان بايد كزين پس



  • تو خود جاى دگر بازار دارى
    اگر چه عاشق بسيار دارى
    چو تو با ديگران ديدار دارى
    از آنست كين چنينم خوار دارى
    سزد او را نزار و زار دارى
    ز هجر خويشتن بيدار دارى
    تو خوى عالم غدار دارى
    چرا بي قيمتم چون خار دارى
    لبى خشك و دلى پر نار دارى
    چرا بر خود بلا را يار دارى
    اميد رحمت جبار دارى ز وصل خويش بر خوردار دارى
    ز وصل خويش بر خوردار دارى


/ 436