غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • هر كرا در دل خمار عشق و برنايى بود
    اين منم زارى كه از عشق بتان شيدا شدم
    اى نگارين چند فرمايى شكيبايى مرا
    مر مرا گفتى چرا بر روى من عاشق شدى
    شد دلم صفرايى از دست فراق اين جمال
    آن كه يك ساعت دل آورد و ببرد و باز داد
    از سخنهاى سنايى سير كى گردند خود از جمال يوسفى سيرى نيابد جاودان
    از جمال يوسفى سيرى نيابد جاودان



  • كار او در عاشقى زارى و رسوايى بود
    آرى اندر عاشقى زارى و شيدايى بود
    با غم عشقت كجا در دل شكيبايى بود
    عاشقى جانانه خودكامى و خودرايى بود
    آنكه صفرايى نشد در عشق سودايى بود
    بر حقيقت دان كه او در عشق هر جايى بود
    جز كسى كو در ره تحقيق بينايى بود هر كرا بر جان و دل عشق زليخايى بود
    هر كرا بر جان و دل عشق زليخايى بود


/ 436