ما باز دگر باره برستيم ز غمها كنديم ز دل بيخ هواها و هوسها اول به تكلف بنوشتيم كتبها لبيك زديم از سر دعوى چو سنايى اسباب صنمهاست چو احرام گرفتيم
اسباب صنمهاست چو احرام گرفتيم
در باديه ى عشق نهاديم قدمها داديم به خود راه بلاها و المها و آخر ز تحير بشكستيم قلمها بر عقل زديم از جهت عجز رقمها در شرط نباشد كه پرستيم صنمها
در شرط نباشد كه پرستيم صنمها