نظريه دوم اشباح - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نظريه دوم اشباح

ترجمه

جمع ديگرى نظريه اشباح را با اين تفصيل مى پذيرند كه ذهنيات ما علاوه بر تباينى كه با ماهيات خارجى دارند، حكايت از آنها هم نمى كنند. لذا نفس، پيوسته خطا مى كند، لكن خطاى منظمى كه اختلال در حيات انسان به وجود نمى آورد. چنانكه اگر فرض شود كه انسان قرمز را دايماً سبز مى بيند و آثار قرمزى را دايماً بر آن شىء سبز، مترتّب مى كند.

شرح

فاصله اين ديدگاه با نظريه سوفسطائى ها بسيار كم است. اين نظريه علاوه بر اعتقاد به تباين ذهنيات ما با آنچه در خارج است معتقد است كه ذهنيات ما حكايت از خارج نمى كنند. به عبارت ديگر علوم ما هيچ واقع نمايى ندارند. بدين سان، علوم ما ارزش واقع نمايى خود را به طور كلى از دست مى دهند. و چون به اينها اشكال مى شود كه اگر صور ذهنى ما حاكى از خارج نيستند. بايستى نظم جامعه مختل شود، در پاسخ مى گويند: چون خطاى ذهن يك خطاى منظم و دايمى است اختلال در نظم جامعه پديدار نمى گردد. مثل آنكه انسانى قرمز را دايماً سبز مى بيند، لكن دايماً آثار قرمزى را برخلاف آنچه ديده، بر آن شىء سبز، مترتّب بداند (در حالى كه بايد آثار سبزى را بر آن شىءاى كه سبز پنداشته است، مترتب كند). و چون اين ترتيب اثر، ولو به خطا، دايمى و منظم است اختلالى در نظم جامعه پديد نمى آورد.

اشكال اين قول اين است كه اولا نظريه شبح با خارج، انطباق ندارد و تباين ماهوى با آن دارد، به دليل عدم حكايتگرى اش از بيرون ذهن. از اين رو، غلط است; زيرا ذهن آينه خارج است و بايد با خارج منطبق باشد. ثانياً برخلاف وجدان و فطرت آدمى است كه گفته شود، انسان پيوسته قرمز را سبز مى بيند و علاوه بر اين خطا، خطاى ديگرى هم به طور دايمى مرتكب مى شود كه آثار قرمزى را بر چيزى كه به خطا آن را سبز ديده و بار مى كند. بر اين اساس آدمى دايماً آب را آتش مى بيند و آسمان را زمين، و روز را شب. در ميان اقوال موجود در باب علم، اين قول از همه اقوال سخيف تر است.

متن

والبرهان على ثبوت الوجود الذهنى أنّا تتصوّر هذه الامور الموجودة فى الخارج ـ كالانسان والفرس مثلا ـ على نعت الكلّية والصرافة ونحكم عليها بذلك ولا نرتاب أنّ لمتصوّرنا هذا ثبوتاً مّا فى ظرف وجداننا وحكمنا عليه بذلك فهو موجود بوجود مّا. وإذ ليس بهذه النعوت موجوداً فى الخارج ـ لأنّه فيه على نعت الشخصيّة والاختلاط ـ فهو موجود فى ظرف آخر لا يترتب عليه فيه آثاره الخارجيّة ونسمّيه «الذهن».

/ 337