اقسام كثرت - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اقسام كثرت

ترجمه

شكى نيست كه موجودات واقعى خارجى يك بار به كثرت متصّف مى شوند از آن جهت كه اين انسان است و آن فرس و ديگرى شجر و غير ذلك. و بار ديگر (به كثرت متصف مى شوند) از آن جهت كه اين بالفعل است و آن بالقوه، اين واحد است و آن كثير، اين حادث است و آن قديم، اين ممكن است و آن واجب و هكذا.

از آنچه در فصل پيش گفته شد ثابت مى شود كه كثرت از نوع اول ـ كه همان كثرت ماهيات باشد ـ در خارج، موجود است به سبب عارض شدن وجود (بر ماهيات). و وجود متصف است به آن كثرت، به سبب عارض شدن ماهيت (بر وجود) چون وجود، اصيل است و ماهيت، اعتبارى.

و اما كثرت از نوع دوم عارض مى شود بر وجود از ناحيه انقساماتى كه از سوى ذات خود وجود بر آن وارد مى شود. مانند انقسام وجود به واجب و ممكن و به واحد و كثير و به چيزى كه بالفعل است و يا بالقوّه و امثال آن.

و در فصل سابق گذشت كه وجود، بسيط است و غير از وجود، حقيقتى وجود ندارد. از آن مطلب نتيجه گرفته مى شود كه اين كثرت (از نوع دوم) مقوّم وجود است. به اين معنا كه در نفس وجود است و بيرون از آن نيست والا (اگر كثرت در وجود و عين وجود نباشد يا) جزء وجود است، در حالى كه وجود، جزء ندارد، يا حقيقتى خارج از وجود، در حالى كه خارج از حوزه وجود، چيزى وجود ندارد.

شرح

اختلاف و تمايزهايى كه ميان موجودات مى بينيم گاهى از ماهيات آنها سرچشمه مى گيرند، مثلا يك موجود، انسان است، موجود ديگر، فرس و موجود ديگربقر و امثال آن. و گاهى از انقساماتى كه بر ذات وجود وارد مى شوند گونه هاى مختلفِ وجود پديد مى آيد، مانند وجود ممكن و وجود واجب، وجود بالفعل و وجود بالقوة، وجود واحد و وجود كثير و هكذا.

بحث، در قسم دوم است. مى خواهيم بگوييم كثرات ناشى از قسم دوم به ملاكى بيرون از وجود پديد نمى آيند. به عبارت ديگر كثرت و تمايز، مقوّم خود وجود است. هر وجود از خصوصيتى خاص برخوردار است كه آن عين وجود است و مقوم آن مى باشد، نه جزء و نه خارج از آن(1). ما اين كثرت را كثرت تشكيكى نام مى نهيم.

در اصطلاح منطق، كلى مشكك بر آن كلى اى اطلاق مى شود كه دلالت آن بر افراد و مصاديق خود به طور يكسان نباشد، بلكه معنى آن در بعضى مصداقها شديدتر و در برخى ضعيف تر يا در برخى مقدّم و در برخى مؤخر باشد. مانند اطلاق نور بر نور شمع، نور چراغ، نور ماه و نور خورشيد. در مقابل كلى مشكك، كلى متواطى قرار دارد كه دلالت معنى آن بر مصاديق، يكسان است. چنانكه اسب و درخت و انسان، بر مصداقهاى خود به طور يكنواخت دلالت دارند. انسانى از انسانى انسان تر يا درختى از درخت ديگر درخت تر يا اسبى از اسب ديگر اسب تر نيست.

متن

فللوجود كثرة فى نفسه فهل هناك جهة وحدة ترجع إليها هذه الكثرة من غير أن تبطل بالرجوع فتكون حقيقة الوجود كثيرة فى عين أنّها واحدة، وواحدة فى عين أنّها كثيرة، وبتعبير آخر: حقيقة مشكّكة ذات مراتب مختلفة يعود ما به الامتياز فى كلّ مرتبة إلى ما به الاشتراك، كما نسب إلى الفهلويين، أو لا جهة وحدة فيها فيعود الوجود حقائق متبائنة بتمام الذات يتميز كلّ منها من غيره بتمام ذاته البسيطة لا بالجزء ولا بأمر خارجى، كما نسب ألى المشّائين؟

/ 337