اعتراض بر استدلال فوق - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

متن

واعترض عليه بأنّه لمَ لا يجوز أن تكون ماهيّته علّة مقتضية لوجوده وهى متقدمة عليه تقدّماً بالماهيّة، كما أنّ أجزاء الماهيّة علل قوامها وهى متقدمة عليها تقدماً بالماهيّة لا بالوجود؟!

ودفع بأنّ الضرورة قائمة على توقف المعلول فى نحو وجوده على وجود علّته، فتقدم العلّة فى نحو ثبوت المعلول غير أنّه أشدّ، فإن كان ثبوت المعلول ثبوتاً خارجيّاً كان تقدّم العلّة عليه فى الوجود الخارجىّ وإن كان ثبوتاً ذهنيّاً فكذلك.

واذا كان وجود الواجب لذاته حقيقيّاً خارجيّاً وكانت له ماهيّة هى علّة موجبة لوجوده كان من الواجب أن تتقدم ماهيّته عليه فى الوجود الخارجىّ لا فى الثبوت الماهوىّ فالمحذور على حاله.

اعتراض بر استدلال فوق

ترجمه

بر دليل فوق، اعتراض شده است كه چرا جايز نيست كه ماهيت، علت مقتضى وجود خود باشد، در حالى كه تقدم او بر وجود تقدم بالماهيه باشد (نه تقدم بالوجود تا اشكالات فوق، مطرح شود). همانطور كه اجزاى ماهيت، علل قوام ماهيتند و بر ماهيت، تقدم دارند; تقدم ماهوى نه وجودى.

اين اشكالمندفع است، به اينكه ضرورت، گواه است بر توقف معلول در نحوه وجودى خودش بر وجود علت. پس، علت به همان نحو ثبوتى كه معلول دارد بر او مقدم است. البته ثبوت او (علت) اَشَدّ از ثبوت معلول است. پس اگر ثبوت معلول، ثبوت خارجى باشد تقدم علت بر معلول هم در وجود خارجى خواهد بود. و اگر ثبوت، ذهنى باشد باز هم همچنين (تقدم علت بر معلول در ذهن خواهد بود). و چون كه وجود واجب، وجود حقيقى خارجى است (و حسب الفرض) براى او ماهيتى كه علت وجود او شود هست، لازم است كه ماهيتش در وجود خارجى بر او مقدم باشد; نه در مقام ثبوت ماهوى. پس، اشكال همچنان به جاى خود باقى است.

شرح

حاصل اشكال اين است كه استدلال فوق برامتناع ماهيت براى واجب از اينجا نشأت مى گيرد كه واجب، ماهيت داشته باشد و اين ماهيت بر وجود او تقدم بالوجود بگيرد. حال اگر بگوييم ماهيت او بر وجودش تقدم داشته باشد اما نه تقدم بالوجود بلكه تقدم بالماهية ديگر اشكال وارده مطرح نخواهد بود. تقدم بالماهيه مانند تقدم اجزاء ماهيت مانند حيوان و ناطق بر انسان كه براى اين اجزاى، تقدم وجودى قائل نيستيم، فقط در مرتبه ماهوى، اجزاء بر ماهيت مقدمند.

در ما نحن فيه هم اگر ماهيت را بر وجودى كه اعطا مى كند مقدم بدانيم اما نه تقدم بالوجود ـ كه وجود او بر وجود معلول، مقدم باشد و در نتيجه اشكال شود كه آيا دو وجود يكى است يا دو تا، و در هر دو صورت مستلزم محال هستيم ـ بلكه اگر ماهيت به تقدم ماهوى بر وجود مقدم باشد، ديگر اين اشكال وارد نمى شود كه وجود او با وجود متأخر يكى است يا دوتا; زيرا در تقدم ماهوى سخن از وجود او مطرح نيست.(1)

1 .در بحث قدم و حدوث، اقسام نه گانه تقدم از جمله تقدم ماهوى خواهد آمد. نهايه، ص 225. (چاپ جامعه مدرسين)از اين اعتراض جواب مى دهند به اينكه تقدم علت بر معلول در همان ظرف تحقق معلول است. اگر معلول وجودش وجود خارجى است علت هم به وجود خارجى بر معلول، تقدم دارد. و اگر معلول وجودش ذهنى است علت هم به وجود ذهنى بر معلول، مقدم است.

لذا تقدم اجزاى ماهيت بر ماهيت، ذهنى است همچون خود ماهيت. و چون در ما نحن فيه وجود واجب، وجود خارجى است اگر براى او ماهيتى فرض شود كه آن ماهيت، وجود به آن واجب مى دهد بايد آن ماهيت كه علت وجود است بر وجود معلول تقدم بالوجود در ظرف خارج داشته باشد. و تقدم ماهوى با قطع نظر از وجود خارجى براى او نمى تواند ماهيت را علت وجود او قرار دهد. و اگر براى ماهيت، تقدم ماهوى قائل باشيم نه تقدم بالوجود، آن ماهيت صلاحيت علت قرار گرفتن در خارج را نخواهد داشت.

متن

حجة أخرى: كلّ ماهيّة فانّ العقل يجوّز بالنظر إلى ذاتها أن يتحقق لها وراء ما وجد لها من الأفراد أفراد اُخر إلى ما لا نهاية له. فما لم يتحقق من فرد فلامتناعه بالغير، إذ لو كان لامتناعه بذاته لم يتحقق منه فرد أصلا.

فاذا فرض هذا الذى له ماهيّة واجباً بالذات كانت ماهيّته كلّيّة لها وراء ما وجد من أفراده فى الخارج أفراد معدومة جائزة الوجود بالنظر إلى نفس الماهيّة وإنّما امتنعت بالغير، ومن المعلوم أنّ الامتناع بالغير لا يجامع الوجوب بالذات، وقد تقدّم أنّ كلّ واجب بالغير وممتنع بالغير فهو ممكن، فاذن الواجب بالذات لا ماهية له وراء وجوده الخاصّ.

/ 337