1 . مساوقت از اصطلاحات فلسفى و كلامى است، به معناى مساوى بودن دو مفهوم يا اختلاف آن دو، با تساوى مصداقى آنان، مانند ما نحن فيه. ترجمهو از بيانات فوق (كه وجود قابل صدق و انطباق بر ديگرى نيست) آشكار مى شود كه وجود مساوى با تشخص است.
شرح
كلمه وجود و شخصيت مفهوماً متغاير و مصداقاً واحدهستند; زيرا معناى شخصيت عبارت است از تعيّن و امتناع انطباق بر فرد ديگر. و معناى وجود غير از معناى تشخّص است. و امّا اين دو مصداقاً واحدند; زيرا اگر مصداقاً يكى نبودند و تشخص عارض بر وجود نبود، پس بايد تشخص عارض بر ماهيت باشد و قبل از عروض بايد وجود، كلى باشد و به واسطه تشخص، جزئى گردد. حال آنكه گفتيم وجود به كليّت و جزئيّت متصف نمى گردد و اين دو خاصّه مفهوم ذهنى است، نه حقيقت خارجى.
متن
ومن هنا يظهر أيضاً انّ الوجود لا مثل له، لأنّ مثل الشىء ما يشاركه فى الماهيّة النوعيّة ولا ماهيّة نوعيّة للوجود.