دوم، وجود رابط ايجاب مى كند بين طرفين، يك نحو اتحادى حاصل گردد. دليل آن اين است كه وجود رابط متحقق در طرفين بوده، متمايز از آن دو نبوده، و خارج از آن دو نيست. وحدت شخصى وجود رابط، حكم به نوعى اتحاد بين طرفين مى كند; خواه مانند قضايا، حملى در كار باشد يا مانند مركبات، حمل در بين نباشد. در همه اين موارد، طرفين خالى از نوعى اتّحاد نيستند.
شرح
وجود رابط، سبب مى شود كه زيد در جمله «زيدٌ قائمٌ» همان قائم باشد و قائم همان زيد. به عبارت ديگر رابط، بين موضوع و محمول در مقام وجود، وحدت ايجاد مى كند. و مراد از «نوعٌ مِن الاتحاد» در متن، اتحادى است كه به واسطه حمل شايع و در مقام وجود، موضوع و محمول با يكديگر متحد مى شوند.
متن
الثالث: انّ القضايا المشتمله على الحمل الأوّلى ـ كقولن الانسان إنسان ـ لا رابط فيها إلاّ بحسب الاعتبار الذهنى فقط. وكذا الهليّات البسيطة، كقولن الانسان موجود، إذ لا معنى لتحقق النسبة الرابطة بين الشىء ونفسه.