ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«1» از همين جهت مؤمنين در مقام اعتراف گفته‏اند:" أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا" و بدين وسيله به حقيت جميع خصوصيات و جزئياتى كه خداوند به زبان انبياى كرامش براى آنان از امر معاد بيان كرده اعتراف نموده‏اند، و ليكن در سؤال از كفار اسمى از خصوصيات معاد و جزئيات عذابش نبرده و در باره اصل آن پرسيده‏اند:" فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا آيا وعده پروردگارتان را حق يافتيد؟" و نگفتند:" فهل وجدتم ما وعدكم ربكم حقا آيا وعده‏هايى را كه پروردگارتان به شما داده بود حق يافتيد؟" براى اينكه وعده‏هايى كه خداوند فقط به كفار داده همان خصوصيات عذاب قيامت است نه اصل قيامت، چون اصل قيامت وعده‏اى است كه هم به كفار داده و هم به مؤمنين.

به همين بيان اشكالى هم كه بعضى‏ها به آيه كرده‏اند جواب داده مى‏شود، و آن اشكال اين است كه: بنا بر آنچه كه در علم كلام به ثبوت رسيده وفاى به وعده پاداش واجب است، نه وفاى به وعده عذاب و كيفر، و با اين حال چرا اين آيه از كفار اعتراف مى‏گيرد به اينكه آنچه كه در دنيا در باره عقاب و كيفر آخرت وعده داده بود حق بوده؟ اين وقتى صحيح است كه تحقق دادن به آن وعيدها مانند وفاى به وعده خير، لازم باشد و حال آنكه لازم نيست؟ «2» در جواب مى‏گوييم فرق است بين عقاب‏هاى خصوصى و بين اصل عقاب، آن عقابى كه علماى كلام گفته‏اند تنجيزش واجب نيست، عقاب‏هاى خصوصى است كه چون حق خداى تعالى است مى‏تواند صرفنظر كند، بخلاف ثواب كه حق عامل به عمل صالح است و ابطالش روا نيست و اما اصل عقاب بر گناه و ابطال اساس مجازات بر نافرمانى هيچ متكلمى نمى‏تواند آن را تجويز كند، زيرا مستلزم ابطال اصل تشريع اديان و اخلال به نظام عام بشرى است.

برخى در توجيه فرق بين" وَعَدَنا رَبُّنا" و بين" وَعَدَ رَبُّكُمْ" گفته‏اند: منظور از وعده، در" وعدنا" وعده‏هايى است كه خداوند فقط به متقين داده، و منظور از آن در" وَعَدَ رَبُّكُمْ" عموم وعده‏ها و ثواب و عقاب‏هايى است كه به مؤمنين و كفار داده، و معلوم است كه همه اين وعده‏ها مخصوص كفار نيست تا گفته شود:" وعدكم ربكم" «3».


(1) و روزى كه كفار را عرضه بر آتش نموده از آنها سؤال مى‏شود آيا اين آتش دوزخ حق نيست؟

مى‏گويند چرا به پروردگارمان سوگند. سوره احقاف آيه 34

(2) تفسير المنار ج 8 ص 425

(3) روح المعانى ج 8 ص

107- 106

/ 504